سایت جامع شهدای شهرستان شهرضا
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

شهید محمدرضا مصدقیان

خلاصه زندگی نامه
پاسدار شهید مفقودالاثر محمدرضا مصدقیان فرزند حاج حیدر در روز جمعه ١٣٤٠/٦/٣١ در شهرستان شهرضا در خانواده‌ای متدین، انقلابی و بسیجی به دنیا آمد،چون خانوداده ارادت خاصی به حضرت رضا «علیه السلام» داشتند نام او را محمدرضا گذاشتد. شهید از چهار سالگی در کنار سجاده مادرش به نماز می‌ایستاد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت و با گرفتن جایزه‌هایی به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل در دبیرستان شهید رهنمایی ثبت نام کرد. استعداد عجیب او به نقاشی بدون اینکه از استادی بهره گیرد، به طور خودجوش تابلوهای نقاشی خوبی به وجود آورد که نمونه آن تمثال مبارک شهید مظلوم دکتر بهشتی در میدان تاسوعا می‌باشد که تاکنون بر جای مانده است. اولین نماز جماعت در سن کودکی را به همراه عمویش که برای گرفتن نان به مغازه نانوایی عمو آمده بود در مسجد صدری به جای آورد. سال چهارم دبیرستان او مصادف با آغاز تظاهرات و حرکت‌های انقلابی مردم بود که در تاریخ ۱۳۵۷/۱۱/۵ از طرف جامعه روحانیت شهرضا انتظامات قرارگاه شماره ۳ واقع در میدان صاحب الزمان را واگذار کردند و همچنین از طرف بسیج مامور انتظامات راهپیمائی‌ها، سخنرانی‌ها و دیگر مراسم مذهبی در شهر شد و پایگاهی در مسجد فاطمیه تشکیل داد و باعث جذب جوانان محل در این پایگاه شد. مدیریت کیوسک تبلیغات سپاه و بسیج در چند نقطه شهر نیز به او واگذار شد و خلاصه اینکه تمام وقت شبانه روزی او صرف تبلیغات و ترویج فرهنگ اسلامی و امام می‌شد، در آخر نیز با اطاعت از فرمان امام راهی جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شد و سه مرتبه به جبهه رفت و در آخرین بار در تاریخ ۱۳٦۱/۱۱/۱۷ در عملیات والفجر مقدماتی به درجه‌ی والای شهادت نائل آمد که پیکر پاکش در تاریخ ۱۳۷۹/۳/۲۲ با تعدادی از شهدای شهر به دیار خود بازگشتند و با تشییع باشکوه مردم همیشه در صحنه شهرضا در گلستان شهدا به خاک سپردند.
بسم رب الشهدا و الصالحين «الذي خلق الموت و الحياه ليبلوكم ایکم احسن عملا. اوست خدائی که مرگ و زندگی را آفرید تا به بازماندگان که در صحنه پیکار حق و باطل کدامین از شما نیکوکارتر است.» با سلام بر منجی عالم بشریت حجه ابن الحسن العسگری (عج) و نائب بر حقش امید مستضعفان جهان امام خمینی و با سلام و درود بر خانواد‌ه‌ی شهدا این داغدیدگان و با سلام بر خانواده‌ی مهربان و پدر و مادر. چون نزدیک عملیات است باید گفتنی‌ها را گفت و رفت این وصیت‌نامه را نوشتم اول از همه باید بگویم خدا را شکر می‌کنم به خاطر اماممان این پیر جماران، این وارسته از دنیا‌ی پیوسته به خدا، این بیدار کننده‌ی دل‌ها، این روشنگر اذهان که من و افراد زیادی مثل من خود را و ایمان و اعتقادات به اسلام را مدیون همین رهبر کبیر انقلاب می‌دانم و اگر امام قیام نمی‌کرد آیا جای ما در این مکان‌ها و مقام‌ها بود؟ البته که نه چـون همینطور که ما پیش می‌رفتیم روزی می‌رسد که دیگر نه اسلامی بود و نه مسلمانی فقط اسم اسلام باقی می‌ماند پس به‌جاست که بگویم پوست و رگ و خونم و تمامی موجودم تعلق دارد به روح بزرگ روح‌الله. پس از ذکر سوره فتح می‌نویسد ما نیز به مصداق سوره شریفه فتح به اذن خداوند به دین اسلام تسلیم گردیدیم. خدایا تو خودت شاهدی که با تمام بار سنگین گناهانم که همه‌اش تسلیم شدن در مقابل دنیا و هواهای نفسانی بود البته پا به جبهه‌ی جهاد اصغر گذاشتم فقط به این امید که بتوان جهاد اکبرم را تکامل بخشم و بتوانم خطاهای گذشته‌ام را که جبران ناشدنی است جبران کنم و امید است که با ریختن خون ناچیز خویش گناهانم آمرزیده شود در این قسمت مناجاتی جانانه با خدا و پیامبر و امامان و دیگر شهدای شهرمان دارم که به علت محدودیت در صفحات از نوشتن آن عذرخواهی می‌کنیم و سپس از تک تک افراد خانواده عذرخواهی و طلب حلالیت می‌طلبد. در پایان از مردم شهرمان می‌خواهم که تا خون در رگ‌هایتان و نفس در گلوی‌تان رفت و آمد دارد رهروی راه حسین (عج) و فرزند او امام خمینی این اسوه‌ی تقوی و مقاومت باشند و تنها سخنم دعـا بـه امام عزیزمان روح خدا، خمینی است.
خاطرات
گالری تصاویر شهید

شهید محمدرضا مصدقیان

جنگ ها و عملیات ها :
والفجر مقدماتی
اطلاعات شهید :

نام پدر

حیدر

زاده :

شهرضا

تاریخ تولد :

1340

شغل :

محل شهادت:

فکه

تاریخ شهادت :

1361/11/21

موقعیت مزار:

کد QR شهید
QR Code https://merajshahreza.ir/shohada/شهید-محمدرضا-مصدقیان/