سرباز شهید غلامرضا بهرامی فرزند عیسی در تاریخ دوم بهمن ماه سال ۱۳۵۹ در روستای قصرچم از توابع شهرستان شهرضا استان اصفهان در خانواده متدین و مذهبی چشم به جهان گشود ورود به دبستان زمینه شکوفایی استعدادهای درونش را فراهم کرد هرچند در اثر سیاستهای استعماری بر تمام شئونات فرهنگی کشور تلاش نظام حاکم در به انحراف کشیدن هرچه بیشتر جوانان و نوجوانان از فرهنگ اصیل اسلام و مسخ اندیشههای خلاق آنان بود ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری قاعد عظیم الشأن امام خمینی به حمدالله ملت ایران راه خود را که همان اسلام ناب محمدی صلی الله بود باز یافت
شهید با اخذ مدرک گواهینامه پایان دوره ابتدایی در مدرسه راهنمایی شهرضا مشغول به تحصیل شد و پس از آن مشغول شغل آزاد گردید شهید بهرامی بر اثر شناخت و مبارزه با نفس آشنایی جان و روحش با قرآن و تفکر فراوان پیرامون هستی به آن مرحله از تقوا و رشد الهی رسیده بود که وجودش تفسیر یک انسان کامل بود انسانی که در همه ابعاد وجودی تا حد عالی رشد نموده باشد به خدمت سربازی رفت و پس از طی دوره آموزشی به سنندج کردستان اعزام و در عقیدتی سیاسی پادگان سنندج شروع به فعالیت نمود و چند بار به مرخصی آمد و برای آخرین مرتبه در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش به سینه و پا به آرزویش رسید او در تاریخ ۲۱ فروردین ماه سال ۱۳۶۷ به شهادت رسید و جنازه پاکش را به قصرچم منتقل و با تشییع باشکوه به خاک سپردند.
وصیت نامه
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و اشهد ان علی ولی الله و حجت علی اهل دنیا
پدر و مادرم، برادر خوبم، مربیان روح و روانم به خصوص رهبر جانم، امام امت اسلامی سلام بر همه شما و رحمت و مغفرت خدا بر همه شما عزیزانم.
خداوند سبحان را و ملائکه و اهل دنیا را شاهد میگیرم که در حالی وصیتم را مینگارم که عاشقم نه عاقل دیوانهام و مدهوش نه عالم.
خدایا به تو پناه میبرم از اینکه در بستر بمیرم فأجرنی .
خدایا به مولایمان علی علیه السلام سوگندت میدهم که به همان کامی به ضربتی به کام شیرین پسند حضرتش ریختی کامیابم فرمایی و کذا أرجو منک یا کریم.
سلام و صلوات خداوند جل و الله بر روح پاک خدا که به کالبدی بیجان و در حال فساد ما جوانان روح پرطراوت و صدق حیات دمید و در گوشه حسینیهای نشسته و خود را نوکر ملت میداند ای روحم به فدایت ای پدر و مادرم به فدایت ای تقدس اعمال ما سیه رویان ای معنای مجاهدت و عبادت عاشقان در جبهه و پشت جبههای تپش قلب نهضت مظلومین علیه کفر و شرک و ارتداد.
ای امام… قربانت شوم آقای من که دست ناقابل و آسوده این جوانان را به دامان پاک و مطهر بقیه الله روحی فداه رسانیدی و خود بر همان دست و بازو بوسه زدی.
مردم شریف عزیز مقتدر به اذن الله این جملات را سرلوحه وصیتم و معنای تمام حرفها و نوشتههایم انگارید و بدانید هرچه مینویسم که شما بخواهید بخوانید بطنش و لازمهاش در این جملات بالاست .
و اما بعد خداوند سبحان را شاهد میگیرم که ما سربازان حقیر خمینی کبیر جز برای رضای حق تعالی گامی نخواستهایم برداریم دل و جان سپردنمان به امام حضور در معارض نظام الهی مان و در مواضع اجتماعی مان همه را برای خداوند عزوجل خواسته و هیچ اجر و پاداش متوقع نیستیم جز رضای حق تعالی و مطمئن باشید هیچ یک از این سربازان و جان نثاران انتظار از شما ندارند که برای بعد از او خانوادهاش چه کار کنید به زن و بچههایشان چه کار کنید برای دوستان و بستگانشان و… چه خدماتی کنید.
فقط روح پاک شهیدان منتظر یک چیز است منتظرند ببینند شما قهرمانان جهان چطور عمل میکنید و به چه قیمت قلب ای؟
تا کی توان دارید دست و دل از زرق و برق دنیا و آنچه در آن است شسته و برای رضای خدا و تحقق احکامش در روی زمین ظلمت گرفته امام را یاری دهید.
تا کی پا روی منافع کم ارزشتان گذاشته منافع پر ارزش و عالیتری چون بازگردان مجد و عظمت اسلام و مسلمین را برای خود و نسل آینده شما مسلمین و اگر هم به آغوش میکشید؟ بر آن بوسه میزنید و تا آخرین قطره خون سرخ خود آن را پاس میدارید .
آری چشمان شهدا در انتظار اعمال شماست نیت شما ظاهر و باطنش نزد شهدا حاضر است.
و اما خیر اُخری مربوط به اسرار دنیا است که :
اجرکم علی الله و حشرکم مع نبیه و آله صلوات الله و السلام علیکم
غلامرضا بهرامی