زندگینامه
شهيد عليرضا غضنفری
[..
باسمه تعالی
پاسدار شهید علیرضا غضنفری فرزند رمضان در سال ۴۲/۱/۱۸ در شهرضا در خانوادهای علاقمند و متدین بدنیا آمد شهید غضنفری جوانی انقلابی و با ایمان بود و با شروع انقلاب مردم مسلمان ایران علیه رژیم طاغوت فعالیت می کرد شهید تحصیلات ابتدایی را بپایان رسانیده و مدتی نیز دروس حوزه ای را دنبال کرد در تظاهرات و راهپیمائیها با علاقه و اشتیاق شرکت میکرد و در پایگاه بسیج محل از اعضای فعال بود شرکت فعال در دعاها بخصوص دعای کمیل و ندبه داشت پس از دیدن دوره تعلیمات نظامی و اسلحه شناسی برای مقابله با دشمنان راهی جبهه جنوب شد و در عملیات طريق القدس (فتح بستان شرکت کرد سرانجام در مورخه ۶۰/۹/۸ شربت شهادت نوشید پیکر پاکش شهید با تعدادی از همرزمانش در شهرضا تشییع و در گلستان شهدای شهرضا بخاک سپرده شد.
زندگینامه شهید جهت تحصیل طلبگی به مدرسه علمیه صاحب الزمان رفت و درس آزادگی و اسلام شناسی را از این معلمان دین آموخت و چون به خاطر امرار معاش نتوانست درس را ادامه دهد در یک مغازه عطاری به عنوان شاگرد مشغول به کار شد او در کلیه مها شرکت میکرد و حتی در آن دوران خفقان رژیم منحوس پهلوی به طور مخفی اعلامیههای امام را پخش میکرد وی در تشکیل قرارگاهی که در شهر جهت امنیت تاسیس شده بود نقش بسزایی داشت و همچنین در به وجود آوردن پایگاه بسیج شهدای شهید طاووسی نقش بسزایی داشت وی گاهی میشد که در یک هفته فقط یک شب در خانه بود و قبل از رفتن به جبهه حق علیه باطل در اردوی آموزشی ۱۵ روزه شرکت کرد سپس مهر خدایی این وجود نورانی و الگوی ما را در عملیات ظفرمندانه بستان از ما گرفت و ما این امانت خدایی را به خودش سپردیم
وصیت نامه
امیدوارم اکنون که با علاقه و عشق مبارزه در راه خدا و اسلام قدم برداشتم سعادتی نصیب گردد که خود را در زمره سربازان واقعی اسلام به حساب آورم و چون این راه را سختی است که من با اراده خویش انتخاب کردم از پدر و مادرم و تمام نزدیکان و خویشان خود خواستارم با صبر و استقامت باشند و هرگز ناراحت نباشند که خداوند متعال چنین سعادت و معرفتی را نصیب فرزند و خانوادهشان کرده است
با صبر و شکیبایی نشان دهند که در اسلام و در قرآن در برابر ستمگران و جباران که در راس آن شیاطین بزرگ داخلی و خارجی میباشد در صدد ضربه رساندن به این انقلاب و مکتب اسلامی است باید حتی از جان و مال عزیزان نیز گذشت
در سطح تمام ممالک و هر جایی که مستضعفین زیر چنگال و سلطه ابر جنایتکاران و خون آشامان حق برخورداری از آزادی و استقلال و حقوق حقه خودشان را ندارند گسترده گردد و حکومت عدل خداوند بر سر همه پرتو افکن گردد ن از همه بازماندگان میخواهم که مرا حلال کنند و برایم در نزد خدا طلب استغفار و آمرزش کند
از پدر و مادرم و فامیل نزدیکم میخواهم که برایم گریه و ناراحتی نکنند و با استقامتشان مشت محکمی بر دهان ایادی و عمال شرق و غرب جنایتکار و تجاوزگر بزند مبلغ یک هزار تومان در صندوق قرض الحسنه پس انداز دارم و مبلغ ۳ هزار تومان در منزل دارم و دو لنگه قالی کوچک و دو لنگه قالی بزرگ دوچرخه و ساعت مچی و مبلغ ۵۰۰ تومان نزد خودم میباشد دارایی من محسوب میشود که با فروختن الیها و پول و موجودی نقدی یک سال نماز و روزه و نصف از بقیه به جبهههای جنگ واریز کنید اً چون خمس پول مالها را قبل از خریدن ندادهام بعد از فروختن قالیها خمس آنها را بدهید در خاتمه پیروزی انقلاب و رزمندگان و همسرانم را از خداوند میخواهند و سلامتی رهبر انقلاب و ظهور حضرت امام زمان را آرزومند هستم
پنجم آذر ماه ۱۳۶۰ شمسی
علی رضا غضنفری