پاسدار شهید سید حسین سجادی فزند حاج سید محمد در تاریخ ۱۳۳۷/۶/۲۵ در کربلای معلی در خانوادهای از سادات آبرومند و مورد احترام مردم دیده به جهان گشود. پدر و مادر جهت زیارت به کربلا رفته بودند در سرزمین مقدس
کربلا سید حسین به دنیا آمد از این جهت نام را به نام جدش سیدحسین نهادند. تحصیلات خود را تا پایان ابتدایی ادامه داد
و
پس از آن شروع به کار نمود و در ضمن تحصیلات شبانه را تا سوم دبیرستان ادامه داد و پس از آن به خدمت نظام وظیفه اعزام و مدت چهارماه تعلیمات آموزشی را در پادگان نقده گذرانید و بقیه خدمت خود را در تهران به پایان رسانید، پس از آن به فعالیتهای انقلابی پرداخت و در بسیج ثبتنام و شبها در انتظامات شهری شرکت نمود، در این موقع به استخدام پالایشگاه اصفهان درآمد و به شغل رانندگی پرداخت. در یکی از شبها چون موقع جنگ بود و تاریکی بر همه جا حاکم بود در محوطه پالایشگاه تصادف و به شدت مجروح گردید و در بیمارستان بستری گردید. پس از بهبودی چون علاقمند به شرکت در جبهه ها بود به وسیلهی نامهای از طرف شرکت نفت به جبههها اعزام و پیش از سهماه در جبههها بهطور فعال امور محموله را انجام میداد تا اینکه در نیمه شب جمعه ۱۳۶۱/۳/۱۰ در عملیات بیت المقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر پاکش را به شهرضا حمل و پس از تشییع در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند یادش گرامی و روحش شاد.
وصیت نامه
و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء و لكن لا يشعرون – ولنبلونكم بشيء من الخوف ولجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبه قالوا انا لله و انا اليه راجعون.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم – موجیم که آسودگی ما در عدم ماست.
وصیت نامه اینجانب سیدحسین سجادی فرزند سید محمد که در کمال عقل و صحت روان آن را مینگارم.
وصی شرعی و قانونی اینجانب پدر ارجمند و گرامیم سید محمد سجادی خواهد بود. سخنی دارم که راهی که برگزیدهام راه حسین است و از دلخواهان قدم گذاردن در آن بودم و آگاهانه آن را برگزیدم و به ندای همه حسینیان از هابیل تا موسی تا عیسی محمد تا حسین تا خمینی لبیک میگویم و از خدای بزرگ میخواهم که مرا ببخشد و لطف و رحمتش را نصیب بندگانش بگرداند.
پیام من به ملت بزرگ و مسلمان و به همه مسلمین جهان این است که اینک که بعد از سالها رنج و مشقت و بدبختی قرآن را دریافتهام اینک بعد از قرون متمادی شکنجه و تازیانه ضد مردمی، جباران تاریخ اسلام را شناختهایم و اینک بعد از دادن صدها هزار جوان چون علی اکبر حسینی مکتب رسالت بخش قرآن را به اینجا رسانیدهایم آنرا یاری کنید و به ریسمان خداوند چنگ زنید و پراکنده نگردید که آمریکا این شیطان بزرگ مسلمین و کمونیسم و صهیونیسم خوشحال گردند. از آنان میخواهم اینک که پرچم پرافتخار خونین تشییع از محمد رسول الله (ص) تا خمینی روحالله به دست امام زمان (عج) دهیم تا رهبریت این سیل جوشان ما و انقلاب عظیم اسلامی ایران را به حکومت جهانی موعود تبدیل کنیم هم اکنون به یاری این فرزند بزرگ ملت اسلام امام خمینی بشتابید که همانا پیروزی با ماست زیرا ملتی که شهادت را شرف خود میداند و از خدای خود میخواهد که او را یاری کنند تا لطف بزرگ خویش که همانا شهات است نصیبش گردد، پیروز است و از همه مسلمین جهان میخواهم که به پاخیزید و خود را از شر اجانب ضداسلام که سالیان دراز است بر گوشت و پوست و استخوان آنان و
پدران آنها حکومت جابرانه داشته و حالا هم وابسته به ابرقدرتهای کفر و الحاد میباشند قیام کنند و از خدا بترسند از این آهن آلات بی اراده و این اجیر شدگان خود فروخته بیایمان نترسید و از خدای بزرگ میخواهم که همه مسلمین را پیروز گرداند و فتح و پیروزی را هر چه زودتر با فرج امام زمان (ع) نصیب همه مسلمین جهان گرداند.
و السلام علی من اتبع المهدی در پایان از پدر و مادر میخواهم که ناراحت نباشید و از خدا بخواهید به شما صبر عنایت فرماید.