زندگینامه
شهيد سيد ابراهیم میرکاظمی
باسمه تعالى
دین کوردلان شکست خورده نمیبینند که مادران و پدران و فرزندان و همسران این شهدا چون قهرمانان صدر اسلام به شهادت اینان افتخار میکنند و چون کوهی در مقابل حوادث ایستاده اند .
شهید سیدابراهیم میر کاظمی فرزند حاج کاظم در تاریخ ١٣٣٤/٣/٧ در روستای اسفرجان از توابع شهر شهرضا یک خانواده مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و در سن هیجده سالگی مادر خود را از دست داد و چون جدش حسین بن علی قافله سالار شهیدان گرد بی مادری بر چهره اش نشست . شهید سیدابراهیم دوران تحصیل را تا سیکل اول در اسفرجان همراه با کارهای کشاورزی به اتمام رساند او دوره سیکل دوم را در هنرستان صنعتی شهرضا ادامه داد و به اخذ دیپلم نائل گشت وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران به منظور پاسداری از دستاوردهای انقلاب خونبار اسلامی به این ارگان مقدس پیوست و با شروع درگیری در کردستان راهی این دیار شد و تا شروع جنگ تحمیلی در درگیریهای سردشت ، بانه و مهاباد و در پاکسازی شهر سنندج از ضد انقلابیون نامسلمان شرکت داشت از شروع جنگ تحمیلی به وسیله صدام عروسک آمریکایی به خوزستان رفت و در جبهه های دارخوئین – آبادان – شوش و دزفول و فتح بستان و دشت عباس تنگ چزابه بر اثر ترکش خمپاره مجروح و در بیمارستان ۱۷ شهریور مشهد مقدس بستری شد سپس به شهرضا انتقال و مورد معالجه قرار گرفت. در همین موقع یعنی در تاریخ ۶۴/۱۲/۲۰ که سپاه شهرضا نیرو به جبهه اعزام میکرد نامبرده با وجود اینکه از ناحیه پا مجروح بود و به سختی راه میرفت به اصرار خودش با اینکه سپاه و دکتر معالج وی ممانت میکردند به جبهه عزیمت کرد شهید سید ابراهیم از همان کودکی علاقه زیاد به مبانی اسلام داشت و جوانی بود با ایمان و متدین که درباره ایمانش همین بس که امام مهدی (عج) را زیارت کرد و امانتی هم از آقا دریافت نمود شهید سید ابراهیم در عملیات فتح المبین که با رمز یا زهرا بنام مادرش زهرا شروع شد در تاریخ ٦١/١/٤ همانطور که انتظار میکشید و از امام رضا (ع) در هنگامیکه در مشهد بود و از امام درخواست شهادت کرد به آرزویش رسید و میوه سه سال زحمتش را از درخت خونبار انقلاب اسلامی چید و به صف شهیدان کربلای ایران و کربلای عاشورا پیوست و با هدیه خون خود در جبهه دشت عباس به حضور ابوالفضل عباس (ع) رسید.
وصیت نامه
وصیت نامه شهید سیدابراهیم میرکاظمی
اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید در آن جهان به آمرزش رحمت خداوند نائل شوید و آن بهتر از هر چیزی است که در حیات دنیای خود فراهم توان کرد. (آل عمران آیه (١٥٦) .
با درود بر همه انبیاء بویژه پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد (ص) و درود بر همه امامان و درود برنایب آنها حضرت امام خمینی دامت برکاته و سلام بر شهیدانمان که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند و اکنون ما وارث آنها هستیم .
در حالی قلم بدست گرفته ام که انشاء الله فردا عازم جبهه حق بر علیه باطل میباشم که تمام ابر قدرتها . و دولتهای وابسته به آنها کمر به نابودی اسلام و این مملکت اسلامی بشته اند و ما هم با یاری خدا و رهبری امام همه آنها را به زیر خواهیم کشید و از جانمان میگذریم و از اسلام دفاع میکنیم و حسین (ع) گوییم که اگر روز عاشورا کربلا نبودیم تا دین جدت را یاری کنیم امروز به ندای فرزندت پاسخ میدهیم و از اسلام تو دفاع خواهیم کرد.
پدرم از پیشگاه شما عذر میخواهم امید است فرزند خود را ببخشید . چاره ای خیر رفتن ندارم نمی توانم ببینم برادرانمان در جبهه شهید میشوند و شهرهای مملکت اسلامی را به توپ بیندند و کودکان معصوم را در خواب شهید کنند اگر بی تفاوت باشیم هرگز خدا ما را نخواهد بخشید و هیچ عذری هم نداریم و میدانم، راهی که انتخاب کرده ام راه سعادت است. راه حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) است . راه حق به باطل و راه ظلم بر مظلوم است . میخواهم به شما بگویم که اگر در این راه به شهادت رسیدم بزرگترین افتخار نصیبم شده است. یعنی خون ناقابلم را هدیه راه خدا کرده ام که همه کس افتخار آن را بدست نمی آورد. و این دنیا جای همیشگی ما نیست عاقبت مرگ بسراغ ما می آید و ما خودمان بسراغ آن خواهیم رفت و از آن باکی ندارد . چه بهتر که درستگر اسلام ما را فرا گیرد. ( انا الله و انا الیه راجعون ) همه از خدائیم و به سوی او می رویم نماز ما ، مرگ ما از آن خدایی است که پرورش دهنده موجودات است.
