باسمه تعالی
پاسدار شهید محمد عباسپور فرزند حاج اسماعیل در تاریخ ۱۳۳۸/۳/۷ در اسفرجان در خانواده متدین و معتقد به اسلام و تشیع و کشاورز به دنیا آمد تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد و پس از آن به خدمت سربازی اعزام و پس از دوره آموزشی در تیپ هوا بردشیر از خدمت وظیفه را، به پایان رسانید در اسفرجان یکی از ترتیب دهندگان تظاهرات بر علیه رژیم ستمشاهی بود شهید عباس پور شخصاً به قم مسافرت و عکسهای رنگی و سیاه و سفید از امام و پوسترها و بیانیههای امام را میگرفت و در اسفرجان پخش میکرد شهید پایبند به دین اسلام و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام(ره) و از نظر اخلاقی برخورد صمیمی و اسلامی و در مراسم مذهبی و دعاها به طور خالصانه شرکت میکرد و از نظر اجتماعی، انقلابی و تا آنجا که برایش مقدور بود به مردم از کار افتاده و بیسرپرست به طور مخفیانه کمک میکرد و در بین دوستان و آشنایان جایگاه به خصوصی داشت و با افرادی که نسبت به انقلاب بیتفاوت بودند مذاکره و بحث میکرد و آنها را به انقلاب اسلامی جذب میکرد به روحانیت متعهد و انقلابی، مخصوصاً به حضرت امام علاقه داشت و اجرای دستورات امام را واجب میدانست پس از خدمت سربازی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرضا پیوست و یکی از پاسداران رسمی بود چند سال از جنگ را در جبهههای غرب و جنوب به سر برد و مسئول ارزیابی تیپ قمر بنی هاشم بود و چترباز و هوابردی ماهر بود و به ورزش شنا علاقه داشت در جبهههای قبل مدت زیادی با ضد انقلابیون جدال کرد و عقیدهاش بر این بود که باید به طور جدی با آنها مبارزه کرد تا فرصت رخنه در انقلاب اسلامی را پیدا نکنند و همچنین در جبهههای جنوب چند مرتبه مجروح گردید که پس از بهبود نسبی مجدداً به جبههها باز میگشت به عقیدهاش درباره جنگ این بود که باید تا آخرین نفس و آخرین قطره خون استقامت کرد نه تنها دشمن را از کشور اسلامی بیرون بلکه باید به او درسی داد که دیگر هوس اشغال سرزمینهای اسلامی را نکند با اینکه در بسیاری از عملیات شرکت داشت در عملیات خیبر در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد پیکر پاکش را به اسفرجان حمل و در میان غم و اندوه از دست دادن چنین فردی تشییع و در امامزاده اسفرجان در کنار دیگر شهدا به خاک سپرده شد.
وصیت نامه
و درود به روان پاک و پرفتوح شهدا که با خون خود درخت اسلام را آبیاری نمودند و سلام به رزمندگان عزیز این لبیک گویان امام که در میدان رزم حاضر شده و همواره به پیکار خود ادامه میدهد و سلام به خانواده شهدا، اسرا، مفقودین، معلولین، خدایا ای امام زمان، ای نایب بر حق خمینی عزیز، مگر دوست نداری که من به فیض شهادت برسم خدایا میدانم که فردی گناهکار هستم اما خدایا این را میدانم که تو توبه پذیری. اینک به نام توبه جبهه میروم و اما پدر و مادرم و برادرم و خواهرانم و همسرم از شما میخواهم که اگر شهید شدم هرگز دعا به امام و آنهایی که در خط امام هستند را فراموش نکنید و هرگز بر مزارم گریه نکنید و صبر داشته باشید و تو زینب قهرمانم خانوادهام را دلداری بده و مبادا بی تابی کنید که خداوند با صابرین است دلم میخواهد افرادی و آنهایی که مخالف انقلاب و امام هستند در تشییع جنازهام شرکت نکنند باور کنید هنگامی که به اسفرجان میآمدم خجالت میکشیدم چون هنگامی که اطراف خانهمان را مینگریستم همه خانوادههای شهدا، اسرا و مفقودین بودند و مادران و پدرانشان را میدیدم که انتظار عزیزانشان را میکشیدند پیامی دارم که امیدوارم زینب گونه به دوش مردم مسلمان به خصوص عزیزان اسفرجانی برسانید و راهم را ادامه بدهید اول تاکید بر وحدت و انسجام دوم دعا به جان امام، سوم پایگاه و بسیج را رها نکنید و نگذارید خدای ناکرده افراد پلید داخل شوند. در خاتمه، پدر و مادرم مقداری نماز و روزه به درگاه خداوند بزرگ بدهکار هستند که برایم ادا نمایید از پدر و مادرم برادر و خواهرانم و همسرم میخواهم که مرا حلال کنند و صبر داشته باشند که خداوند با صابرین است و صابرین را دوست دارد پدر و مادرم دست به سوی خدای بزرگ بردارید و بگویید که این هدیه ناقابل را از شما قبول کند از کلیه برادران سپاه و بسیج و مردم اسفرجان میخواهم که مرا حلال کنند اگر اشتباهی از طرف من رخ داده به خصوص از کلیه برادران لشکر قمر بنی هاشم ضمناً در مراسم من اعلام شود که هر کس از من طلبکاری دارد به خانوادهام رجوع کرده و بگیرید به امید پیروزی که امام زمان ظهور کند و تمام مستضعفین جهان در زیر پرچم اسلام زندگی را ادامه دهند.