شهید در تاریخ یکم شهریور ماه سال ۱۳۵۴ در خانوادهای متدین و عاشق امام حسین چشم به جهان گشود پدر محترم شهید از مردم عادی است که جهت نشر معارف حسینی و راهاندازی هیئتهای مذهبی فعالیتهای بسزایی ایفا نموده و فرزندان خود را با ذکر و یاد امام حسین و حضرت ابوالفضل العباس بزرگ نموده است. شهید پژمان از زمان کودکی با مجالس و وضع و سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین آشنا شد. در همان ایام به علت نداشتن مکان عزاداری در شهرک محل سکونت در منزل پدر بزرگوارش مردم تجمع میکردند و در غم شهادت مولایشان اباعبدالله الحسین به عزاداری و زنجیرزنی میپرداختند آن شهید بزرگوار در سال ۶۱ تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان شهدای اسلام آباد آغاز نموده و پس از گذراندن دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی سلمان فارسی گردید و پس از پایان دوران راهنمایی در رشته علوم انسانی در دبیرستان امام خمینی ثبت نام نمود و پس از دو سال تحصیل در این رشته به رشته نقاشی و مینیاتور علاقمند گردید و در این رشته در هنرستان هنرهای تجسمی شهرضا ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۷۵ مدرک دیپلم را اخذ نمود در اردیبهشت ماه ۱۳۷۶ عاشقانه به خدمت سربازی رفت و دوران آموزشی خود را در پادگان مالک اشتر مبارکه سپری و برگه خدمت خود را در منطقه مقاومت بسیج سپاه اصفهان در بهمن ماه ۱۳۷۷ گرفت.
شهید پژمان باباتی عکاشه در سال ۱۳۷۲ دعوت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران را لبیک گفته و به عضویت پایگاه بسیج امام حسن عسکری درآمده و با فعالیت مداوم خود نقش سازنده ای در امر ترویج دین و امر به معروف و نهی از منکر ایفا نمود.
ابتدا در پایگاه بسیج به عنوان عضو عادی و پس از چندی به عنوان عضو فعال و سپس به عضویت در گردان عاشورا به عنوان جانشین دسته پشتیبانی آتش منسوب گردید. سپس به عنوان مسئول نیروی انسانی پایگاه و بعد از آن به عنوان معاونت پایگاه بسیج انجام وظیفه مینمود و با توجه به کارآمدی و فعالیتهای شاخص و بیشائبه ایشان طی صلاحدید فرماندهی حوزه شهید طباطبایی شهرستان وی به عنوان فرمانده پایگاه حضرت امام حسن عسکری منصوب گردید و به مدت ۳۰ ماه فرماندهی پایگاه را به عهده داشت و در طی این مدت پیرامون جلب و آگاهسازی جوانان محل نسبت به قداست بسیج و دین اسلام فعالیتهای درخشان نمود پیرامون امر به معروف و نهی از منکر اقدامات بسزایی انجام داد و در سال ۷۹ به عنوان بسیجی نمونه معرفی شد و در زمان احساس نیاز به حضور بسیجیان در جنگ لبنان وی با تکمیل فرم شهادت در حوزه آمادگی خود را اعلام نمود شهید بزرگوار با حضور فعال در کلاسهای اوقات فراغت و جلسات فرهنگی مذهبی و با حضور مداوم در مسجد و نماز جماعت پیرامون تقویت این رکن اساسی دین اقدام نمود وی به عنوان بازویی برای روحانیون اعزامی از طرف سازمان تبلیغات اسلامی محسوب میشد و در سازماندهی و برگزاری کلاسهای تابستانه به عنوان مسئول برگزاری طرح همکاری صمیمانه داشت با برپایی نمایشگاه کتاب عکس و فیلم شهدا یاد و خاطره شهدای جنگ تحمیلی را زنده نگه داشت و ضمن برگزاری مسابقات ورزشی در سطح شهر روحیه ورزشکاری را بین افراد گسترش میداد.
این شهید بزرگوار در تاریخ ۲۸ تیر ماه سال ۱۳۸۰ با وصلت با خانواده متدین و مذهبی سنت حسنه پیامبر اعظم را تکریم نموده و ثمره این ازدواج یک دختر ۴ ساله به نام محدثه یک پسر به نام محمد صالح میباشد که بعد از شهادت بدر به دنیا آمد وی از اسفند ماه سال ۸۰ وارد نیروی انتظامی شد و پس از گذراندن سه ماه دوران آموزشی با درجه گروهبان یکم به خدمت در نیروی انتظامی مشغول گردید ابتدا در ایست بازرسی رامشه سپس در دایره مبارزه با مواد مخدر و کلانتری ۱۲ مشغول به کار گردید و با توجه به تعدیل نیروها هر چند یک بار در یک کلانتری انجام وظیفه مینمود با شهرستان شدن دهاقان و تشکیل ستاد نیروهای انتظامی در این شهرستان به ستاد نیروی انتظامی منتقل گردید و در قسمت مرفوک مشغول به انجام وظیفه گردید سپس به سمت افسر گشت کلانتری ۱۱ منصوب شد آخرین روز شهید به نقل از همسرش هر سال ظهر تاسوعا پدر شهید طبق نذرشان سفره امام حسین دارند و از هیئت حضرت ابوالفضل دعوت مینمایند و با احترام و اکرام از آنان پذیرایی میکردند در این میان آن شهید نیز طبق نذری که داشت مسئولیت توزیع غذا را برعهده میگرفت در ظهر تاسوعا قبل از توزیع غذا مقداری از نذر را جدا مینمود و تاکید میکرد که میخواهم برای شام همکاران و پرسنل وظیفه ببرم و در همان شب غذای نذری را بین آن عزیزان توزیع نمود صبح روز عاشورا خانواده همگی مهیا شدند جهت عظیمت دادن هیئت به سمت بارگاه ملکوتی حضرت امامزاده شاه رضا که شهید هم در این جمع حضور یافت اما راس ساعت ۸ صبح طی تماس تلفنی ازستاد نیروی انتظامی دهاقان جهت مقابله با اشرار در شهرستان فراخوانده شد. وی با روحیه بسیار بالایی سریعاً خود را به ستاد دهاقان رسانید و از آنجا به همراه تعداد دیگری از همکاران با یک دستگاه مینی بوس عازم سمیرم گردید همکاران شهید میگویند در بین راه دیدیم که شهید جدا از بقیه نشسته و زیارت عاشورا را زمزمه می کند. آری او با ذکر انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و سلام بر مولایش تجدید عهدی با حضرت اباعبدالله الحسین نمود در آن ساعاتی که حضرت اباعبدالله الحسین هل من ناصر ینصر این ندا میفرمایند پژمان لبیک گویان پاسخ داد و به دیدار احدیت شتافت و شربت شهادت نوشید ساعت ۲ عصر بود که دخترم محدثه گفت مادر بابام تیر خورده دعایش کن که من از این صحبت او تعجب کرده و بعداً متوجه شدم که در همان زمان پژمان به شهادت رسیده است آری همزمان با پرواز خونین بالان آسمان عشق و عبودیت پیام بندگی و احدیت جوانمردان آزادگی و شجاعت نشانداران شرافت و انسانیت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و برادر فداکار و جانبازش سقای دشت کربلا حضرت ابوالفضل و ۷۲ تن از یاران واقعی و با محبتش کبوتر خونین بال دیگری به خیل عظیم شهدا پیوست. عروج ملکوتی آن شهید را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم تبریک و فقدان او را به امت اسلامی و به سبز قامتان عرصه ایثار تسلیت میگوییم.
روحش شاد یادش گرامی
وصیت نامه
خدایا تو میدانی و گواهی ، در راهی که قدم گذاشتهام که رضای تو در آن است پروردگارا توفیق شهادت در این راه را نصیبم گردان.
خواهرانم، وظیفه شما این است که عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنید.
دخترم همیشه حضرت فاطمه زهرا (س)را الگو در همه کارها قرار بده.
برادرانم با پدر و مادر با مهربانی رفتار کنید مبادا بر اثر نادانی آنها را به خشم آورید که رضای خدا در رضای پدر و مادر است.
پدرم، مادرم، خواهرم و برادرانم: مسجدها را پر کنید و پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به حکومت اسلامی ما آسیب نرسد.