پاسدار شهید مفقودالاثر مرتضی باقی فرزند حاج عبدالحسین در تاریخ ۱۳۴۳/۱/۲۵ در شهرضا در خانوادهای مذهبی و متدین و زحمتکش متولد شد شهید تحصیلات خود را تا چهارم دبیرستان ادامه داد و اوقات بیکاری در مغازه پدرش به درب و پنجره سازی مشغول میشد با شروع انقلاب با سایر همکلاسی هایش در تظاهرات و راهپیماییها شرکت و نسبت به انقلاب و امام علاقه وافری داشت با بسیج همکاری و در بسیج محل عضو فعال بود پس از گذراندن دوره آموزش چون علاقه داشت به جبههها برود با رسیدن به سن قانونی دوره آموزش و فنون نظامی را با موفقیت گذرانید راهی جبههها شد و در تاریخ۶۱/۱۱/۱۸ در عملیات والفجر مقدماتی مفقود گردید و در تاریخ۸۱/۹/۶ برابر با بیست و یکم ماه رمضان پس از ۲۰ سال دوری از وطن پیکر پاکش به وسیله مردم حزب الله تشییع و در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپرده شد.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
«آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جان خود جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.»(آیه ۱۹سوره توبه) با درود و سلام بر مهدی موعود و نائب بر حقش روح خدا خمینی این بت شکن زمان و اسطوره مقاومت و شجاعت و با درود و سلام بر تمامی مردان آزادهای که برای حفظ و نگهداری اسلام و نشر آن به تمامی نقاط عالم از جان و مال و زن و فرزند خود گذشتند و برای جانبازی روانه میدانهای نبرد حق و حقیقت شدند و در این راه با خون سرخ خود همچون شمع در حال سوختن سوختند و عالمی را روشن گردانیدند و درس آزاد زیستن و جوانمردی را به انسانها یاد دادند روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد و با درود و سلام بر خانوادههایی که چنین جوانان پاک باخته و فداکاری را برای اسلام پرورش دادند و در راه اسلام فدا کردند بار خدایا رضایتت و مصلحتت دیدم که به جبهه بیایم و اگر رضایت تو درماندنم هست مرا نگه دار و متوجهم باش و اگر رضایت تو در شهید شدنم مرا به سوی خود ببر.«الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک»
به جبهه میروم برای کمک و یاری اسلام میروم تا به ندای هل من ناصرنی حسین زمان لبیک گویم خدایا از تو میخواهم که گامهایم را استوار گردانی بار پروردگارا از آن ترس و واهمه دارم که نکند در برابر دشمنان بترسم و پاهایم بلرزد و جزء سربازان تو قرار نگیرم.
در حالی که همیشه در هر حال این نوا را به زیر لب زمزمه میکردم« اللهم جعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون» ای پروردگارم ای آفریدگار جهان هستی چگونه من میتوانم زنده باشم و نفس بکشم در حالی که همه دوستانم پر کشیدند و به سوی تو آمدند همانطور که تو آنها را فراخواندی و پیش خود بردی بارالها از آن واهمه دارم که بر اثر زیادی بار گناهم نتوانم سبک شوم و به سوی تو پر کشم و در زمره افرادی قرار گیرم که از یاد تو و آیات تو و نشانههای تو غافل نیستند مدتهاست که در پی معشوقه خود میگردم اما او را نمییابم مدتهاست که از شهر و دیارمان به سوی کربلای زمان هجرت میکنم و به جایی میروم که عاشقان و یاران حسین جان خود را مخلصانه و با نیتی پاک فدای اسلام و قرآن میکنند به جایی میروم که پاک باختگان و شیفتگان الله آن آزاد مردان از تمام وابستگیهای مادی و دنیوی چشم پوشی کردند و میآیند تا به لقاء الله بپیوندند من خدای خود و معبودم را میستایم که به من این لیاقت را داد تا بتوانم به این مکان مقدس این جایگاه عاشقان الله قدم برداشته و به جمع سربازان بقیه الله بپیوندم بار خدایا از تو میخواهم که مرا فردی قرار دهی که بتوانم خاری را از سر راه اسلام بردارم نه اینکه خودخواری بر سر راه اسلام باشم
از خدای خود میخواهم تا به من نیرو و ارادهای استوار داده تا بتوانم تا آنچه در توان دارم برای پیشرفت اسلام به کار گرفته و در راه خدا با دشمنان مبارزه کرده و آنها را از پای درآورده و چنانچه به درجهای رسیدهام که خود را ساخته و گناهانم بخشیده شده شهادت را نصیبم گردانی و تا بتوانم با ریختن خون ناقابل خود در راه حفظ اسلام و یاری آن قدمی برداشته و سهمی را دارا باشم.
خدایا هر قدمی که برمیدارم به خاطر رضای تو و با یاد تو و هر تیری که به سوی دشمنان نشانه میروم فقط به خاطر توست نه برای انتقام بلکه برای احیای اسلام و قرآن است.
بار خدایا اگر دشمن را از پای در میآوریم این ما نیستیم بلکه تو هستی همانطور که میفرمایی شما ای اهل ایمان با کافران قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب گرداند. و دلهای اهل ایمان را به فتح و ظفر بر کافران شفا بخشد «آیه ۱۳ سوره توبه»
پدر و مادرم راهی که میروم راهیست که با آگاهی انتخاب کردم راهیست که سرور شهیدان حسین در این راه به شهادت رسید و باید برای ادامه راه او شتافت و به پیش رفت از شما میخواهم که مرا حلال کنید خود میدانم که زحمات زیادی برای من کشیدید اما زحمات را نه برای من تنها بلکه برای اسلام کشیدهاید و بایستی افتخار کنید که توانستید فرزندی بپرورانید که رهرو راه حسین باشد در راه اسلام خدمت میکند و در راه خدا کشته شدن را با جان و دل قبول کرده این را بدانید که اگر شهید شدم معشوقه خود یعنی چیزی که مدتها به دنبال آن میگشتم پیدا کردم در شهادت من مگریید و شاد باشید تا چشم دشمنان کور گردد خوشحال باشید و این را بدانید که شهیدان نمیمیرند بلکه زندهاند و ناظرند همانطور که قرآن میفرماید ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون البته نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهد بود . و پیام من برای امت شهید پرور ایران این است که در خط امام خمینی باشند و از مسیر اسلام خارج نگردند و مسئولیت آنها که رساندن پیام شهیدان است و پاسداری از خون آن عزیزان است به نحوی انجام داده و تا آخرین لحظه و آخرین نفس خود گوش به فرمان رهبر عزیز باشند از برادران و دوستانم میخواهم که مرا حلال کنند و مرا ببخشند و راه شهیدان را ادامه دهند و در هر حال و هرجا و هر کار یاد خدا باشد و از خدا غافل نشوند تا خدا نیز از آنها غافل نگردد و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته خدایا خدایا تا انقلاب تو را به جان مهدی مهدی خمینی را نگه دار
«از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا.»