باسمه تعالى
شهید محمدرضا نجفی فرزند عوضعلی در سال ۱۳۴۹ در روستای ونک در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و در سن یک سالگی خانواده اش به اصفهان رفتند و با وجود مشکلات زندگی در آنجا به شهرضا آمدند و در این شهر ساکن شدند وی در سن شش سالگی در دبستان شفیع شهرضا مشغول درس | خواندن شد و پس از پایان دوره ابتدائی به مدرسه راهنمایی شهید موسوی رفت در زمان تحیصلاتش در شهرضا در بسج پایگاه حضرت سجاد خدمت میکرد چون عاشق جبهه و جنگ بود در اردوهای بسیج شرکت میکرد و این باعث علاقه بیشتر وی به جبهه میشد تا اینکه بعلت علاقه زیاد او به کشاورزی در هنرستان کشاورزی نجف آباد مشغول تحصیل شد و پس از یک سال درس و اوج علاقه او به جبهه بعلت کمی سن شناسنامه اش را با دست خودش زیاد کرد و به بسیج نجف آباد مراجعه و به دوره آموزش امدادگری پرداخت و پس از اتمام دوره در تاریخ ۶۴/۵/۱۱ به جبهه های جنوب اعزام شد و پس از شش ماه خدمت در لشگر امام حسین به مدت ۱۰ روز به مرخصی آمد و پدر و مادرش به وی پیشنهاد کردند که مشغول درس خواندن بشود در جواب گفت من اکنون راه جبهه را یاد گرفته ام و تا خون در بدن دارم باید به جبهه بروم و باز در مورخه ۶۴/۱۱/۵ به جبهه اعزام شد و در آنجا درسش را هم ادامه میداد.
تا اینکه از لشگر امام حسین (ع) به لشگر نجف اشرف مامور شد و مدت یک سال و نیم در این لشگر مقدس خدمت نمود و در عملیات کربلای ۳ شرکت کرد و از ناحیه با مجروح شد و ایشان میگفت من خجالت میشکم بگویم ترکش به پایم اصابت کرده چون شرمنده خانواده های شهدا هستم که فرزندانشان در کنار من شهید شدند و من بگویم که مجروح شده ام.
این شهید عزیز در این مدت از مرخصی کمی استفاده میکرد و میگفت احتیاج من به جبهه ها زیادتر از این است تا اینکه در پشت جبهه باشم و در عملیات نصر ۵ در منطقه ماوت عراق برای امدادگری برادران مجروح نقش بسزایی داشت تا اینکه چهار روز از عملیات نصر ۵ گذشته بود که مجدداً به منطقه عملیات رفت که بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی در مورخه ۶۶/۴/۸ به درجه شهادت که عشق او بود رسید در تاریخ ۶۶/۴/۲۰ در گلستان شهدا شهرضا در کنار هم سنگرانش به خاک سپرده شد روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
وصیت نامه
اشهد ان لا ا… الا …. واشهد ان محمد رسول …. و علی ولی ا… »
من عبد العاصي الحقير الفقير المذنب محمدرضا نجفی شهادت میدهم به وحدانیت خدایم و خالق
من و به رسالت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) و ولایت علی مرتضی
در شروع این نامه حسرت بارم که هم میشود حسرت نامه گذاشت هم وصیت نامه عرض میکنم که آنچه از تاریخ زندگی خودم میدانم مبتنی بر اینست که لیاقت وصیت نامه آنهم بمعنی سفارش را ندارم میتوانم به دیگران یادآوری کنم در حالی که خودم مالامال گناه و معصیت و خطا هستم. وصیت صحیح کار صالحان مومنان حقیقی و اولیاء …. هست ولی میدانم که این سخنان از صمیم قلب می آید و به قول معروف بر دل می نشیند آن سخن که از دل بر می آید به امید آنکه دلها کمی به خود بیاید و خود را دریابد خدایا چه خوب است ما آدمیان گناهکار بجای اینکه فقط از درد پشیمانی در یوم الحسرت قیامت انگشتان خود را بجویم کمی به خود آئیم بدانیم برای چه به این دنیا آمده ایم برای چه هدفی زندگی میکنیم و میرویم از مادر متولد میشویم ازدواج میکنیم خود صاحب فرزندان میشویم بعد هم می میریم، آیا فقط همین معنای زندگی است که به خدا قسم این دنیای زر و زیور شغل زن و فرزند آینده خوب در این دنیا و مال و ثروت و مقام ما را گول میزند ای همشهریان ای دوستان آشنایان شما به خدا ایمان دارید چون هر وقت به دردی مبتلا میشوید به مشکلی و به مرگ نزدیک شدید همه خدا خدا میکنید وقتی مرگ را نزدیک خود میبینید از ته دل و با تمام وجود اگر لیاقت داشته باشید شهادت بخدا میدهید و به یگانگی او ولی تا کنون پرسیده اید چرا ما را خلق کرده یکبار هم شده بروید از یک انسان مطلع و مطمئن سوال | کنید هدف ما چیست از زندگی از شما میخواهم به این حرفم عمل کنید به خدا قسم اگر کسی به معنای جواب این سوال یقین پیدا کند رستگار میشود البته یقین حقیقی همراه با عمل مسئله مهم دیگر وفاداری | به انقلاب است. مدام یکی از سخنان تاریخی و سرنوشت ساز امام این است اگر خدای ناکرده روزی دست از انقلاب بکشیم و همکاری نکنیم به شکست منجر شد باید تا دورانهای دراز بشریت باشد تا زمینه انقلاب فراهم شود و دیگر اینکه انقلاب امانتی است در دست ما آری بعضی در جامعه ما بی تفاوت بعضی متضاد و بعضی انقلابی نمایی بدون عمل هستند. من میخواهم انسانهایی که احساس مسئولیت میکنند با بسیج فرهنگی و از بین بردن دو دستگی ها به مبارزه با رکود و فساد در جامعه بپردازند. امام عزیزمان را تنها نگذارید در سختی ها همراه او باشید به مسئله جنگ فعلاً بیشترین اهمیت را بدهید و در درجه دوم انقلاب فرهنگی اصیل و از سخنان گوهر بار آیت اله بهشتی کمک بگیرید و از ورود اجناس و لباسهای مضحک آمریکایی و غربی خودداری کنید از خواهران عزیز رعایت حجاب و برادران مبارزه با نفس اماره را میخواهم و از فروشندگان و بازاریان انصاف و عدم گرانفروشی را خواستارم از مردم خواهش میکنم دل خانواده های شهدا مفقودین اسراء و مجروحین را بدست آورند بخصوص یتیمان و سفارش مهم اینکه از مردم میخواهم
از راه حلال کسب نمایند و این در آینده جامعه تأثیر دارد. دعای همیشگی را فراموش نکنید :
اللهم اغفر للمومنين والمؤمنات والمسلمين والمسلمات
در پایان از همه میخواهم من را حلال کنند و عاجزانه از همه حلالیت می طلبم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته