برادر شهید ربان علی یونسی در سال ۱۳۴۲ در شهرضا در خانوادهای مذهبی و دینی چشم به جهان گشود وی در سن ۷ سالگی تحصیل را شروع کرد و با خلوص نیت ادامه تحصیل داد و مدرک پنجم را گرفت برادر قربان علی چنان اخلاق نمونهای داشت که همه را جلب توجه خود میکرد
و به این علت که علاقه فراوان به پدر و مادر داشت ترک تحصیل کرد و با دلی آکنده از عشق به کمک پدر خود شتافت و به کار کشاورزی مشغول شد
و پس از یک سال کار کشاورزی را ترک کرد و به شغل نایی پرداخت وی پس از چند سال کار و کوشش و با کسب کردن تجربههای زیاد به ستادی وارد شد در این زمان بود که به علت جنایتهای بیش از حد پهلوی خائن نارضایتیهای مردم زیاد شد و به فرمان امام امت و نگهبانی از حریم انقلاب اسلامی و ایران عزیز رسیده بود و چون هر شخصی وظیفه داشت در حد توانایی خود از انقلاب محافظت میکرد
قربانعلی نیز وظیفه خود دید که با ثبت نام کردن خود در قرارگاهها به حفظ اسلام بپردازد پس از مدتی کم کم بسیج مردمی شروع شد و قرارگاهها منحل شد در این زمان بود که چون استکبار جهانی توان دیدن اسلام را نداشت برای ریشه کن کردن اسلام دست به توطئههای گوناگون زد که به یاری خداوند همه آنها قش بر آب شد و به شکست ابدی دست یافت ابرقدرتهای جنایتکار که از همه شکست خورده بودند در پی برآمدن جنگ با جمهوری اسلامی ایران شدند و ابر جنایتکاران و نوکران چون صدام را روی کار کرده و به مقابله با جمهوری اسلامی برگزیدند در اوایل جنگ چون جمهوری اسلامی ایران چنان آمادگی جنگ را نداشت بعضی از شهرهای خود را از دست داد در این حال بود که امام ملت فرمان مبارزه با دشمن را دادند و در این زمان بود که قربان علی روزهایی مبارزات حق طلبانه اش شروع شد
وی که علاقه زیاد و بیش از حد به امام و رهبر خود داشت دست از کار خود کشید و به فرمان امام خود لبیک گفت و وارد مبارزات علیه پیکر پوسیده ستمشاهی شد وی در کنار اقشار ملت و پا به پای مردم مسلمان ایران در تظاهرات و راهپیماییها شرکت نمود و در بعضی از شبها که فرمان بیرون آمدن از خانه را میدادند او نیز همپای مردم مسلمان ر خیابانها و کوچهها فریاد طنین بیک الله خمینی سر میداد تا اینکه طی مبارزات مردم شجاع ایران و با رهبری امام امت و با ریخته شدن خون بهترین و خالصترین جوانان و مردم ایران انقلاب پرشکوه اسلامی به پیروزی رسید
پناه من, [03.05.24 19:16]
به کار و تلاش میداشت و شبها را به خدمت اسلام در پایگاه میگذراند قربانعلی که میدانست وانایی جنگیدن با دشمن را پیدا کرده به دورههای آموزش نظامی پرداخت وی پس از یک ماه الی ۴۵ روز آموزش را به اتمام رسانید و مجدداً ر جبهههای حق علیه باطل حضور یافت قربان علی که با دو تن از اقوام خود همرزم بودند طی این مدت در جبهه عالیت میکردند و عید نوروز نیز در جبهه حضور داشت تا اینکه عملیات فتح المبین آغاز شد و به علت اینکه عشق قربان علی به الله و اسلام به امام خود زیاد بود با شور و شوق در عملیات شرکت کرد و با یورش به قلب دشمنان خونخوار عاقبت دو تن از فامیلها به نامهای قربانعلی و حبیب الله در تاریخ ۳ فروردین ۱۳۶۱ در دشت عباس به درجه رفیع شهادت نائل آمد روحش شاد و راهش جاودانه باد
وصیت نامه
بسم رب الشهدا و الصدیقین ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون گمان نکنید آنهایی که در راه خدا کشته شدهاند مردگان اند بلکه آنها زندهاند و در نزد خدا روزی میخورند اما بعد پیام من به ملت شهید پرور و برادر و خودم هم شهریان عزیز شهرضایی این است که امام را تنها
نگذاشته و همه جا او را یاری فرمایید و دعا کنید که تا ظهور حضرت مهدی برای ملت ما باقی بماند و خدای ناکرده کاری نکنید که خون شهدای ما از بین برود زیرا این شهیدان بودند و الان هم با خون شهیدان است که این انقلاب یش میرود و این راهی است که تمام ائمه ه آن توصیه میکند درود بر شهیدان و امام حسین که پیش پای ملت ما گذاشته شده است که با هم باید این مسیر را ادامه بدهیم تا انقلابمان را به پیروزی کامل برسانیم چند کلمه در رابطه یا مال و اموالی که داریم و چند نکته تذکر میدهم مبلغ هزار تومان جهت غذای نماز و روزه بدهید و برایم بدهید تا مدیون نباشم و بقیه آن مبلغ را به مادرم بدهید که در هر راهی که خودشان قابل دانستند خرج نند و مادر و برادر و خواهرهایم و تمام خویشاوندان طلب بخشش میکنم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته