زندگینامه
شهيد عبد العلی میرزاخانی
باسمه تعالی
پاسدار شهید عبدالعلی میرزاخانی فرزند عباس در مورخه ۱۳۳۸/۲/۲۹ در شهرضا در خانواده ای متدین و مذهبی
و علاقمند به اسلام دیده به جهان گشود با اینکه علاقمند بود بتحصیل ادامه دهد اما تا پایان دوره ابتدائی بیشتر نتوانست ادامه تحصیل دهد و با کمک پدر بشغل دامداری مشغول گردید و مانند بسیاری از پیامبران به شغل چوپانی پرداخت شهید میرزاخانی علاقمند به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران بود از اینرو در تظاهرات و راهپیمائیها شرکت میکرد و علاقمند بود بتواند خدمتی به انقلاب نماید وارد بسیج شد و شبها به پاسداری و نگهبانی مشغول گردید پس از مدتی به اردوی آموزشی سپاه پاسداران رفت و پس از گذاراندن با موفقیت با تیپ قمربنی هاشم به جبهه های جنوب اعزام گردید پس از مدتی مبارزه و جنگیدن با سپاه بعث در تاریخ ۴/۱۲/۱۵ عبر اثر بمباران هوائی دشمن در شهرک انرژی اتمی بدرجه رفیع شهادت رسید پیکر پاک این پاسدار رشید اسلام را بشهرضا حمل و همراه با دیگر شهدا تشیع و در گلستان شهدا بخاک سپردند شهید میرزاخانی دارای همسر و یک فرزند پسر میباشد .
وصیت نامه
وصیت نامه شهید
با درود به رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و سلام بر شهیدان راه حق و آزادی که در جبهه های جنگ حقی بر کفر جنگیدند و به لقاء الله . پیوستند خدمت خانواده عزیزم چند جمله ناقابل مینویسم اول خدمت مادر گرامی اصلا ناراحت که نیستی و همیشه لبخند میزنی و میگویی پسرم رفته است براه خدا و بگو که داهاش در راه خدا همین طور که ابراهیم (ع) اسماعیل را ببرد مادرش ناراحت نشد و گفت ببر و شیطان در جلوی آنها وسوسه کرد و آنها ریگ به سر شیطان میزدند حالا توهم باید گریه نکنی و لبخند بزنی ولباس مشکی نپوشی و اگر منافقان که همان شیطانها هستند در جلوی تو وسوسه کردند مشتی محکم بسر آنها بزن که ذلیل و خوار شوند و مراحلال کن چون حق زیادی بگردن من داری و ای پدر باید مرا ببخشی چون زیاد برای من زحمت کشیدی و خرج تحصیل و ازدواج مرا دادی مرا حلال کن و ای برادران مرا یک یک حلال کنید و خواهران من باید زینب وار مشت محکمی بدهان منافقان بزنید و نماز جمعه را ترک نکنید همسرم باید مرا حلال کنی و اگر بچه ام بدنیا آمد خانه ای ساختم و برای آن زحمت کشیدم و دو
دانگ آنرا به بچه ام بدهید .
والسلام خدا یا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار