سایت جامع شهدای شهرستان شهرضا
روز
ساعت
دقیقه
ثانیه

شهید عبدالرضا رضایی

خلاصه زندگی نامه
در تاریخ دهم اردیبهشت سال هزار و سیصد و سی و سه در روستای باغ سر واقع در جنوب شهرستان قمشه ( ٢٦ کیلومتری) در خانه محقری چشم به بدنیا گشود در سنین کودکی در همین روستا بود بعد از شش سال همراه خانواده اش به روستای مقصود بيك آمد و در دبستان این روستا تحصیلات ابتدائی را بپایان رسانید و بعد از آن برای ادامه تحصیل به قمشه آمد و در دبیرستان شهید رجائی (سپهر سابق ) ثبت نام کرده و در یک اطاق اجاره ای کوچک در خیابان عمار یاسر ( اردیبهشت سابق ) همراه با برادر بزرگترش تحصیلات متوسطه را شروع کرد. و خود سازی و خود کفائی را از اینجا شروع کرد کار در خانه و درس و دوری از آغوش خانواده او را مقاوم تر کرد و پس از سه سال تحصیل در دبیرستان فوق الذکر در – هنرستان صنعتی صاحب الزمان ( هنرستان صنعتی سابق ) تحصیلات متوسطه را بپایان رسانید و پس از دریافت دیپلم در رشته ساختمان بخدمت سربازی رفت و مدت ۲ سال در لشگر اهواز گردان مهندسی انجام وظیفه نمود و بعد از پایان خدمت مدتی در کار کشاورزی در روستای بافسرخ به پدرش کمک میکرد تا اینکه در شرکت ساختمانی پادگان قمشه شروع به فعالیت کرد مدت یکسال هم در این شرکت کار کرد و بعدا از این شرکت ساختمانی بیرون آمده و مدتی بیکار بود و گاهی در کار کشاورزی به پدرش کمک میکرد او از ابتدای زندگی راه حق و آزادی را جستجو میکرد و با شروع انقلاب اسلامی ایران در راهپیمائیهای قبل و بعد از انقلاب همچون دیگر مبارزان شرکت میکرد و مسیر الله را میپیمود و به امامان عشق می ورزید، ارادت خاصی به امام حسین داشت همه ساله در روزهای عزاداری ماه محرم و صفر شرکت فعالانه داشت و به اصول و عقاید اسلامی تحت رهبری امام خمینی پایبند بود به همین جهت با تشکیل جهاد سازندگی شروع به فعالیت نمود و در مردادماه سال ۱۳۵۹ در خانه اجاره ای در خیابان عمار یاسر ازدواج نمود تا اینکه در مهرماه سال ۵۹ سر سپردگان آمریکا به سرکردگی صدامیان به ایران حمله کردند و شهید مذکور با اطلاع دولت انقلابی ایران نظر به اینکه منقضی خدمت ٥٦ بایستی برای دوره احتیاط به خدمت اعزام شوند او بمدت شش ماه در جبهه دارخوین با مزدوران جنگید خاطره جالبی که از جنگ داشت می گفت پلی بر روی رودخانه زده بودیم تا نیروهای ایرانی به آن طرف بروند دشمن فهمیده و شناسائی کرده بود و چندین بار با هواپیما و توپ و تانك حمله کرد تا پل را بزند اما گلوله بعثیان به هدف نمیخورد و صدای الله اکبر نیروهای اسلام بلند میشد او می گفت در جنگ با خیلی مسائل آشنا شدیم جنگ را و جبهه را آموزشگاه و دانشگاهی می دانست و عقیده داشت که هر جوانی باید در این دانشگاه دوره ای را طی کند و درسی بیاموزد همیشه مردم را برای شرکت در جنگ تشریق میکرد و می گفت لا اقل برای یک بار هم که شده به جبهه بروید و دلاوریهای جوانان رزمنده را ببینید. در ضمن او در جبهه دارخوین بود که دوستان عزیز و هم رزمش محمد جواد اسلامی و ربیعی شهید شدند شهید رضائی جریان شهادت این دو یار را چنین تعریف می کرد که آب از رود خانه برداشته بودیم چون گل آلود بود گذاشته بودیم که صاف شود و بعدا ” بخوریم البته بیرون سنگر و وقتی من میخواستم بروم و آب را بیاورم شهید اسلامی و ربیعی گفتند خمپاره های دشمن نزدیک ما میخورد و نگذاشتند من بروم و آب را بیاورم و هر دو رفتند و شهید شدند و وقتی با پیکرهای این دوستانش به قمشه آمد گریه کنان بر آنها حسد می برد و می گفت ای کاش من هم شهید شده بودم خلاصه پس از پایان شش ماه احتیاط دوباره جهت خدمت در جهاد سازندگی قمشه شروع بکار نمود و در تاریخ – ششم اردیبهشت ماه ۱۳۶۱ که از طرف جهاد سازندگی برای تدارکات پشت جبهه عملیات بیت المقدس به منطقه جنگی اعزام شد و مدت شش روز هم فعالیت تدارکات جبهه را انجام داد و در تاریخ دوازدهم اردیبهشت ماه ۱۳٦۱ به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در تاريخ ٦١/٢/١٦ پیکر پاکش در میان جمعیت عظیم شهید پرور قمشه تا گلستان شهدا تشیین و در کنار دیگر همرزمانش به خاک سپرده شد .
اطلاعاتی در این مورد یافت نشد.
خاطرات
گالری تصاویر شهید

شهید عبدالرضا رضایی

جنگ ها و عملیات ها :
اطلاعات شهید :

نام پدر

علی اکبر

زاده :

شهرضا

تاریخ تولد :

1333

شغل :

محل شهادت:

اهواز

تاریخ شهادت :

1361/02/12

موقعیت مزار:

کد QR شهید
QR Code https://merajshahreza.ir/?post_type=martyrs&p=1577&preview=true