زندگینامه
شهيد سيد احمد میر کاظمی
باسمه تعالی
پاسدار شهید سیداحمد میر کاظمی فرزند سید میر کاظم در سال ۱۳۲۸ در اسفرجان و در خانواده متدین و کاملا
مذهبی و از سادات ذریه رسول خدا (ص) و شهیدپرور بدنیا آمد در کودکی متاسفانه از داشتن مادری دلسوز و مهربان محروم گردید و نعمت بزرگ و عزیز که مونس و همدم و مربی دلسوزی بود از وی گرفت و در دامان پدر و نامادری دلسوز پرورش یافت تا پایان دوره ابتدایی بیشتر تحصیل نکرد اما آنقدر ساخته و پرداخته شده بود که شخصیت وجودی او در پیش فامیل دوستان و آشنایان و مردم محل والا و قابل احترام بود از بدو طلوع خورشید انقلاب یکی از ترتیب دهندگان تظاهرات و راهپیماینها در اسفرجان بود و در پخش و توزیع بیانهها امام نقش موثری داشت عاشق و شیعه امام بود و اوامر امام را واجب الاطاعه میدانیست پس از مدتی که لوله کشی شرکتهای صنعتی را بعهده داشت با پیروزی انقلاب یکی از بنیانگذاران پایگاه مقاومت بسیج اسفرجان بود و پس از آن عضو رسمی و ثابت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرضا شد بعلت پرورش در خانواده ای مذهبی فردی متدین صبور با اراده و مطیع فرامین رهبری و پیرو مکتب قرآن بود در انجام تکالیف مذهبی بسیار جدی بود او همیشه عاشق شهادت در راه خدا بود و عقیده داشت که باید کارها بر اساس اسلام و در جهت رضای خدا و بخاطر خدا باشد همه کارهای خوبی که انجام میداد پنهان میکرد او در جبهه ها در عملیاتهای مختلف از جمله بدر ۶۳/۱۲/۱۴ والفجر هشت ۶۴/۱۱/۷ کربلای چهار ۶۵/۱۰/۴ و عملیات تکمیلی کربلای پنج شرکت داشت و روحیه ای بسیار قوی داشت و چندین بار مجروح گردید او بنده خالص خدا بود عبادات و نماز شبهای او و خواندن دعاها و زیارت عاشورای او از معنویت خاصی برخوردار بود و بالاخره در تاریخ ۶۵/۱۲/۲۵ به آرزوی دیرین خود رسید شهید میرکاظمی متاهل و دارای دو فرزند دختر میباشد .
وصیت نامه
وصیت نامه شهید
الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل … باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندا … و اولئک
هم الفائزون (آیه ۲۰ توبه)
بنام خدای یگانه پاسدار خون شهیدان و سلام بر آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش امام امت خدمت پدر و برادرانم و خواهرانم و همسر اقوام و همسایگان و امت حزب الله سلام عرض میکنم و امیدوارم که مرا ببخشید . پدرجان شما هم در تربیت من سهم بسزایی داشتید چون قسمتی از حق مادری را هم بگردن دارید و من نتوانستم جبران کنم و همچنین همسر که فرزندان مرا با تن مریض خودنگه داشت که من توانستم با توفیق خداوند متعال مقداری انجام وظیفه کنم تا خداوند منت بر دوش من گذاشت و مرا بسوی خود خواند خانواده من شما هم صبر پیش گرید که امام فرمودند خداوند شهدا و شهیدپروران را اتحان میکند و هر وقت برای من ناراحت شوید بیاد جدم امام حسین (ع) بیفتید چون ما هم راه جدمان را رفتیم در گوشه و کنار میشنیدم که میگفتند که این پاسدارن را مغزشان را شستشو کرده اند وای بحال آنها ولی درست میگفتند مغز ما را با خون جدمان حسین و خون بهشتیها ، رجائیها و خون برادر شهیدم شستشو داده اند امیدوارم روزبروز عزت اسلام را زیادتر کند و این کشور اسلامی را از شر دشمنان داخلی و خارجی حفظ کند همه شما را به خداوند متعال میسپارم فرزندانم را بخدا میسپارم که آنقدر که من آنها را دوست میدارم خداوند هفتاد مرتبه بیشتر آنها را دوست دارد اگر کسی از من بدی دیده است بخاطر جدم مرا ببخشد خداوند یار و مددکار شما .
سیداحمد میرکاظمی