معلم و پاسدار مخلص شهید حیدر علی مسیبی فرزند عبدالعلی در تاریخ ۱۳۳۸/۱/۱۵ در شهرضا در خانوادهای متدین، مذهبی، زحمتکش و کشاورز به دنیا آمد. با قبولی در دانشسرای مقدماتی به شغل معلمی مشغول گردید و با تحصیل در کار کشاورزی مددکار پدرش بود. به خدمت سربازی رفت و پس از شش ماه خدمت در سراب به دستور امام از سربازخانه فرار کرد و همراه با مردم انقلابی مبارزه انقلابی از قبیل شرکت در تظاهرات، پخش اعلامیههای امام و غیره پرداخت. پس از پیروزی انقلاب به سربازخانه برگشت و به عنوان سرباز معلم مشغول به خدمت شد.
هنوز کشور روی آرامش به خود ندیده بود که غائلهی کردستان شروع شد. شهید بزرگوار خود را آماده برای رفتن به کردستان میکرد که آتش جنگ زبانه کشید و شهید از اولین گروهی بود که به جبهه اعزام گردید. پس از چند مرتبه اعزام در سال ۱۳۵۹ در عملیات بستان از ناحیه گردن مجروح و جانباز شد پس از شش ماه استراحت در آسایشگاه و در عین معلولیت دست و پا عازم جبهه شد که با مخالفت فرماندهان روبرو میشود و قول میگیرد که پس از بهبودی به جبهه اعزام شود، در این موقع ازدواج میکند و به همسرش میگوید :«من باید در جبهه شرکت کنم.» حاصل ازدواج پسری به نام علی و دختری که پس از شهادت پدر به دنیا آمد به نام زینب بود. در کنکور سراسری شرکت و در دانشگاه آزاد اسلامی قبول و ثبت نام مینماید و به جبهه می رود و میتوان گفت این شهید بیش از سیزده مرتبه به جبهه اعزام و در بین فرهنگیان بیشترین اعزامها را داشته و در تاریخ ۱۳۶۶/۱۱/۶ در منطقه حلبچه به شهادت میرسد.
وصیت نامه
بسم اله الرحمن الرحيم
«یا ایها الذین آمنوا شهاده بينكم اذا حضر احدكم الموت…»
با شهادت به وحدانیت خدا در رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) و ولایت علی (ع) و یازده فرزند پاک و معصومش که جانشین بر حق پیامبرند شروع میکنم. اما با سلام و درود بر نائب امام خمینی بت شکن که یکی پس از دیگری بتها را در هم میشکند تا انشاءالله پرچم توحید را بر سراسر عالم به اهتزاز درآورده و زمینه ظهور حضرت مهدی (عج) را فراهم سازد و سلام بر سربازان باوفایش و سلام بر خانوادهی شهدا که بهترین هدایای خود را در راه دفاع از اسلام دادند و سلام بر شهیدانی که با خون پاک و مطهرشان درخت تنومند اسلام را سیراب نمودند و آیات قرآن و احکام اسلام را زنده نمودند، جان دادند و بهشت خریدند. خون دادند و شرف و عزت به ارمغان آوردند و سلام بر اسیران حزب الله که همچون موسی بن جعفر(ع) در زندان بغداد در چنگال کفار بعثی اسیرند.
سلام بر شهیدان زنده معلولین و مجروحین خدا را شکر و سپاس میگویم که در چنین زمانی در سایهی رهبری امام عزیز قرار گرفتیم و ما را جان داد تا فدای اسلام و قرآن کنیم. این حقیر بر اساس آیه «یا ايها الذين آمنوا أطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولی الامر منکم» به اطاعت از خدا و رسول و ائمه اطهار (ع) و به فرمان امام امت رهسپار جبهه حق علیه باطل شدم زیرا خداوند در قرآن ما را به دفاع از اسلام و جهاد در راه خودش فرمان داده است.