سید حسن مصدق معروف به يدالله فرزند حاج مصطفی در تاریخ ۱۳۳۱/۱۰/۱ در شهرضا در خانوادهای متدین متولد میگردد. تحصیلات ابتدائی و متوسط را تا سطح فوق دیپلم علوم انسانی ادامه میدهد و به اسـتخدام آموزش و پرورش در میآید. قبل از استخدام به خدمت سربازی میرود و وقتی امام (ره) فرمان تخلیه پادگانها را میدهند او نیز از سرباز فراری میشود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بقیه خدمت سربازی را انجام میدهد.
شهید مصدق ورزشکار و به فوتبال علاقه داشت و جزء تیم فوتبال شهرضا بود، او معلم مدرسه راهنمایی روستای
زیارتگاه بود و لوله کشی یک باب دبیرستان را عهده گرفت و انجام داد، در تظاهرات صد رژیم پهلوی شرکت فعال داشت در تابستان سال ١٣٦٠ همسر خود را عقد کرد و دامادی را موکول به پیروزی جنگ کرد که متاسفانه موفق نشد.
در اسفند ماه ١٣٦٠ به جبهها اعزام و در تنگ چزابه از ناحیه گردن مجروح گردید کـه برای معالجه به شهرضا آمد و پس از بهبودی مجددا عازم جبهها شد و در حمله بیتالمقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد شرکت و سرانجام در مورخه ۱۳۶۱/۲/۱۱ در اثر ترکش به گردن به شهادت رسید. جنازه شهید به شهرضا حمل و در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند.
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب حسن مصدق اعزامی از بسیج شهرضا به جبهه جنگ، بعد از حمد و ثنای پروردگار جهانیان پدر، مادر و برادران و خواهر خود را سلام رسانده و امیدوارم به پیروی از منویات امام زمان علیه السلام و نائب بر حقش امام خمینی ( ره ) بتوانم گوشهای از انقلاب اسلامی ایران را گرفته و دین خود را بتوانم تا اندازهای ادا کنم و امید دارم برادران و خواهران عزیزم و تمام دوستان و آشنایان تا آخرین قطره خون از انقلاب و رهبر کبیر انقلاب پشتیبانی میکنند و این انقلاب را خدا نگهدار است و از تمام فرهنگیان عزیز میخواهم تداوم بخش راه انقلاب باشند و در نماز جمعه این سنگر الهی بیشتر شرکت داشته باشند تا مشت محکمی بر دهان باوه گویان کوبیده چون که بنا به گفتار امام در مقام معلم شغل شما و من از خدا و انبياء به ما رسیده و هر کس به شغل خود خیانت کند به خداوند خیانت کرده چون که فرزندان مردم به طور امانت پیش ما هستند باید در ارشاد و هدایت آنها مه معرقه ا … از هیچ کوشش دریغ نکنیم و عاجزانه به عنوان یک همکار فرهنگی از شما میخواهم که امام را یاری کنید و بهترین یاریها ارشاد دانش آموزان عزیز در جهت انقلاب اسلامی ایران بر هنری امام خمینی والسلام.
در آخر از پدر و مادر و خواهران و برادران میخواهم که مرا حلال کنند.
حسن مصدق ۱۳۶۰/۱۱/۸