باسمه تعالی
پاسدار شهید حسن رحمتی فرزند حاج احمد در سال ۱۳۴۴ در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین و پیرو مکتب امامت و ولایت متولد شد. تحصیلات خود را تا پایان دوره ابتدایی به پایان رسانید و سپس برای هزینه و کمک به خانواده به شغل درب و پنجره سازی مشغول گردید پدر شهید کارگر و هزینه زندگی با دستمزد روزانه اداره میکند. شهید رحمتی جوانی فعال، متدین و از لحاظ اخلاقی خوش رفتار و نمونه بود در انجام فرائض مذهبی قبل از رسیدن به سن تکلیف به موقع انجام میداد .
در تظاهرات و راهپیمائیها نقش فعال داشت و مقید به دستورات روحانیت متعهد و مبارز مخصوصا حضرت امام بود با پیروزی انقلاب در پایگاه مقاومت بسیج امام حسین (ع) ثبت نام و یکی از فعالان پایگاه بود بسیار مشتاق و علاقمند بود در جبهه ها حضور یابد ولی سن کم او مانع بود تا بالاخره رضایت والدین و اولیای بسیج را فراهم و در اردوی آموزش نظامی در اسلحه شناسی با موفقیت شرکت و خود را برای رفتن به جبهه ها آماده کرد و با عشق و علاقه وافر خود و شوق شهادت در راه اسلام با سپاهیان و بسیجیان به جبهه های غرب اعزام گردید و مدتی در میدان نبرد با بعثیون به مبارزه پرداخت و در تاریخ ۶۲/۷/۲۹ در عملیات والفجر در مریوان به درجه رفیع شهادت نائل آمد پیکر پاکش به شهرضا حمل و از طرف برادران حزب الله تشییع و در گلستان شهدا به خاک سپرده شد .
وصیت نامه
وصیت شهید حسن رحمتی
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء ولكن لا يشعرون
اسلام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و با سلام بر امام امت خمینی بت شکن که خداوند انشاالله عمر مبارکش را تا انقلاب مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف طولانی بگرداند و با سلام بر شهدای به خون غلطان و سلام امت شهید پرور ایران وصیت نامهام را شروع میکنم آنان که ندای حق شنیدند همه
با سر در منای حق دویدند همه
بر تن کفنی ز اطلس خون کردند
در سنگر سرخ آرمیدند همه
چون بر هر فرد مسلمان است که وصیت خود را بکند اینک بر خود فرض میدانم که این کار را انجام دهم
معتقدم به وحدانیت الله ناموس خلقت و نهایت راه بی نهایت تکامل ایمان دارم به پیام آورانی که از جانب خدا برای رهایی خلق های مستضعف فرستاده شده اند.
میخواهم تا با گلوله گرمم قلب سرد دشمن را سوراخ کنم خون کثیفش را بر ریگهای پاک خوزستان بریزانم و میخواهم تا پرچمی به بلندی عظمت انسان متقی نزد خدا بسازم و بر روی آن بنویسم، الله اکبر تا دنیا بداند و گمان نکند که همه کار می توانند بکنند بی آن که جزایی در انتظارشان باشد.
به همرزمانم بگویی که من در آخرین لحظه مرگم تکلیفم را نوشتم با قلم بر کاغذ بلکه با خون بر خاک و به ملتم بگویید که من درس شهادت را در مکتب اسلام آموختم و به پدر مادرم بگویید که من کارنامه قبولیام را با امضای خون گرفتم و به برادرانم بگویید که علی وار زندگی کنند علی وار و حسین وار بمیرند و به خواهران مومنهام بگویید که حجاب اسلام خود را حفظ کنند زیرا بهترین زینت مرد مرگ سرخ و بهترین زینت زن حفظ حجاب است. و امیدوارم که پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم اینکه مرا ببخشید چون بسیار زحمتها برایم کشیدید ولی نتوانستم کاری برای شما بکنم و این زحمتها را جبران کنم و از امت شهید پرور خانواده عزیزم میخواهم که امام را فراموش نکنید و همیشه پیرو ولایت فقیه باشید و پشتیبان روحانیت باشید که ما هرچه داریم از این قشر است و امام عزیزمان را دعا کنید که خداوند ایشان را انشاالله تا انقلاب حضرت مهدی برای ما نگهداری کند. والسلام حسن رحمتی