بسمه تعالى
پاسدار وظیفه شهید نادر (جواد) صهبا فرزند ذبیح الله در سال ۱۳۴۶ در آبادان در خانواده ای متدین و مذهبی بدنیا آمد تحصیلات خود را تا کلاس دوم راهنمایی ادامه داد. شهید جواد بسیار متواضع و در تمام عمرش خصومتی با کسی پیدا نکرد و کسی از او گلایه نداشت شهید جوانی متدین و انقلابی بود .در پایگاه مقاومت بسیج فعالیت بسیاری داشت و هر وقت از جبهه بر میگشت یا او برای عبادت در مسجد و یا در پایگاه بود. علاوه بر انجام تکالیف مذهبی نماز شب او هیچ وقت ترک نشد و به هیچ کس اجازه نمیداد که حتی سخنی بر ضد انقلاب بگوید و چنانچه در این مورد بحث میشد طرف را قانع میکرد .برای مرتبه اول که میخواست به جبهه برود چهارده ساله بود که در شناسنامه خود دست برد تا بتواند به جبهه ها راه پیدا کند قبل از سربازی مدت دو سال مرتب در جبهه ها بود وقتی به او گفته میشد تو تازه از جبهه آمده ای میگفت برادران رزمنده منتظرند من برگردم بیش از هشت مرتبه به جبهه ها اعزام گردید ولی زمان شهادت پاسدار وظیفه بود و همیشه از دیگران میخواست که فرمان امام را دایر بر خالی نگذاشتن جبهه ها بکار بندید .شهید فرمانده دسته بود هنگامی که خود را آماده میکرد تا به سنگرهای کمین که در دید دشمن است سرکشی کند هدف خمپاره دشمن قرار گرفت و در تاریخ ۶۵/۳/۷ به درجه رفیع شهادت نائل آمد پیکر پاکش را به شهرضا منتقل و پس از تشییع در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند.
وصیت نامه
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان على ولى الله
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
و ما لكم تقاتلون فى سبيل الله و المستضعفين من الرجال والنساء و الولدان الذين
يقولون ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها واجعل لنا من لدنك وليا و اجعل لنا من لدنك
نصیراً»
چرا در راه خدا جهاد نمیکنید در صورتی که جمعی ناتوان از مرد و زن و کودک شما که در مکه اسیر ظلم کافرانند آنها دایم میگویند : بارخدایا ما را از این شهری که مردمی ستمکارند بیرون آر و از جانب خود برای ما بیچارگان یاوری فرست پس شما مؤمنان با دوستان شیطان بجنگید و از آنها بیم نکنید که مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است.
به نام خدا هستی بخش جهان به نام درهم کوبنده ستمگران ، و یاری دهنده مظلومان ، به نام خدایی که بر ما منت گذاشت و ما را از ظلمت به سوی نور هدایت کرد و انقلاب ما را یک انقلاب الهی قرار داد و رهبری پیامبرگونه برای نجات این کشتی طوفان زده به ما عطا کرد.
پس از عرض سلام به پیشگاه مقدس حضرت ولی عصر (عج) و نائب بر حق امام امت و یاران امام و شهدای راه حق و حقیقت مردم شهید پرور پشتیبان اسلام باشید و فرزند حسین (ع) را همانطور که کوفیان جدش را تنها گذاشتند تنها مگذارید و بیاناتش را مو به مو اجرا کنید و حضور گرامی خود را در جماعات بیشتر به عمل گذارید و ببینید بر سر مسلمانان اسلام چه می گذرد. و اگر بخواهید خدائی نکرده بی تفاوت باشید دشمنان توطئه میکنند آنها منتظرند که متفرق شوید نگذارید به روحانیت در خط امام و شخصیتهائی چون فقیه عالی قدر را از سر زبان ها محو کنند و تفرقه در بین شما بیندازند. مردم شهید پرور از مرگ در راه خدا باکی نداشته باشید که امام حسین (ع) علی اصغر شیرخواره خود را بر روی دست گرفت و تقدیم اسلام کرد و گفت اگر این بدن ها برای مردن آفریده شده اند پس چه بهتر که انسان در راه خدا کشته شود.
برادران عزیز ، اکنون اسلام در دست ما است و ما باید پاسدار آن باشیم درخت اسلام برای زنده ماندن خون میخواهد همانطور که حسین (ع) ، خونش را داد. علی اکبر و قاسم خونشان را دادند ، عباس ، این مظاهر خون خود را نثار اسلام کردند و به ما درس استقامت، پایداری و زیر بار ذلت نرفتن را دادند و به ما آموختند که فقط خون بر شمشیر پیروز میشود و بالاخره درس شهادت و شهامت و شجاعت و ایثار و پایداری تقوی دادند.
خانواده عزیز و گرامیم، اگر من نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم و وظیفه ام را نسبت به شما ادا کنم از شما میخواهم که مرا عفو کنید و اگر کسی از نزدیکترین افراد فامیل به شما گفتند پسرت برای این و آن کشته شده با افتخار و سربلندی بگوئید : افتخار میکنیم که فرزندمان به جای مردن در بستر ، در جبهه های نبرد حق علیه باطل و در جنگ با ظالمین و کفار به شهادت رسید و از شما میخواهم که جلوی مردم برای من گریه نکنید زیرا دشمنان خشنود میشوند و این مطلب را خوب بدانید اگر خداوند عضوی را از شما گرفته به شما خیلی اکرام کرده و باید شکرگزار او باشید و از خواهران گرامی خود می خواهم که فرزندان خود را زینب وار تربیت کنید و صبر و اتقامت را پیشه کنید که زینب تحمل ۷۲ شهید و اسارتها را کرد و از شما باز هم طلب مغفرت میکنم و از شما خانواده خود ، میخواهم برای من یک ماه روزه قضا یا هر روز یک مد گندم بگیرید و ۲ هزار تومان از پولها به مستحق بدهید.
والسلام