باسمه تعالی
پاسدار شهید ابراهیم کاظمی پور فرزند محمد علی در سال ۱۳۴۴ در اسفرجان در خانواده ای متدین و مذهبی و معتقد با سلام و انقلاب دیده بجهان گشود تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد در آغاز انقلاب از ترتیب دهندگان تظاهرات و راهپیمایی در اسفرجان بود و همیشه در صف مقدم مبارزه علیه رژیم ستمشاهی بود و نوشتن شعارهای انقلابی بر دیوار و پخش اعلامیه های امام از کارهای انقلابی او بود با پیروزی انقلاب بعضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرضا درآمد و پس از دیدن تعلیمات مقدماتی و تکمیلی راهی جبهه ها شد و برای اولین بار در عملیات پیروزمند فتح المبین شرکت و دلاوریها و رشادتهای بینظیری در این عملیات از خود بیادگار گذاشت پس از آن در عملیات بیت المقدس که بفتح خرمشهر منجر شد شرکت که از ناحیه پا مجروح شد و پس از
بهبودی نسبی در عملیات والفجر چهار شرکت و در منطقه پنجوین بر اثر اصابت ترکش زیاد به بدنش در بیمارستان اراک بستری و پس از بهبودی در عملیات بدر شرکت و بشدت مجروح گردید و مدت پنج ماه در بیمارستان نورافشان تهران بستری و مورد معالجه قرار گرفت هنوز کاملا بهبود نیافته بود که در عملیات والفجر ۸ بنام فاطمه زهرا (س) شروع شد با اینکه فرماندهان از شرکت او خودداری میکردند با اصرار زیاد خود را بقلب دشمن زد و در تاریخ۶۴/۱۱/۲۵به آرزوی خود که شهادت بود رسید .
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر دین محمد جز با کشتن من استوار نمیگردد پس ای شمشیرها مرا در آغوش بگیرید. امام حسین (ع)
پروردگار عالمی را سپاس میگویم که به من فرصت داد تا اسلام را بشناسم تا در خاموشی جهل و شرک از دنیا نروم
امام را تنها مگذارید پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت در خط امام باشید و آنها را تنها نگذارید که در روز قیامت در پیشگاه خداوند مسئول هستید و ای کسانی که میگویید ای کاش در روز عاشورا بودیم و امام حسین را یاری میکردیم باید به شما بگویم به خدا سوگند امروز مانند همان روز است و اگر شما امروز پیرو امام و ولایت فقیه باشید و جبهه ها را خالی مگذارید مثل این است که روز عاشورا امام حسین را یاری کرده اید و زمانی پیش آید که مردم افسوس امروز را بخورند که چرا ما در آن زمان نبودیم تا در جبهه ها شرکت کنیم و باید به شما بگویم که الان موقع امتحان الهی است و چه افراد خالص و با تقوا باشند که بتوانند این امتحان را به خوبی انجام دهند جبهه ها را خالی مگذارید و به جبهه ها بروید تا هر چه زودتر شر این ظالمان از سر محرومان کوتاه شود و راه کربلا به دست پرتوان رزمندگان اسلام باز شود و بعد قدس عزیز مگذارید عده ای سودجو به اسلام ضربه بزنند .
و ای پدر و ای مادر عزیزم امیدوارم که مرا حلال کنید و مرا ببخشید از اینکه در این دوران جوانی نتوانستم به شما خدمتی بکنم و شما را از دست خودم راضی و خشنود گردانم اما تنها خواهشی که از شما دارم این است که اگر خبر شهادت مرا شنیدید هرگز به خاطر من گریه مکنید و اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین که در روز عاشورا این همه رنج را دیده گریه کنید زیرا من امانتی بودم از طرف خدا پیش شما و خدا خواست مرا از پیش شما بگیرد و به پیش خودش ببرد. و ای مادر عزیزم اگر شهید شدم و به کربلا رفتی و حسین را زیارت کردی به امام حسین بگو که فرزند من عاشق تو بود و میخواست بیاید اما در بین راه کفار بعثی او را به شهادت رساندند. اگر به من گفتید ازدواج کن ولی من ازدواج نکردم به این جهت بود که من عاشق خدا بودم و این دنیا را فروخته بودم زیرا عروسی من موقعی است که در خون خود غلط میخورم و مهدی زهرا سرم را به دامان خودش گرفته است.