سرباز شهید ابراهیم سعیدی فرزند علی در تاریخ ۱۳۴۵/۱۰/۹ در آبادان در خانوادهای مستضعف و متدین به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را با موفقیت به پایان رسانید و تا کلاس اول راهنمایی بیشتر نتوانست ادامه تحصیل دهد و در مغازه آلومینیومسازی مشغول به کار شد. ابراهیم در سه سالگی به زیارت حضرت رضا همراه با مادر موفق شد. جوانی متدین و انقلابی از ده سالگی علاوه بر اینکه نماز او هیچ وقت ترک نمیشد، روزه ماه مبارک رمضان را تمام میگرفت.
با پیروزی انقلاب با پایگاه مقاومت بسیج همکاری کامل داشت و با شروع جنگ به همراه خانواده در شهرضا سکونت گزیدند و با رسیدن به سن سربازی به خدمت زیر پرچم احضار و پس از دوره آموزش به جبهه اعزام و در تاریخ ۱۳۶۷/۴/۲۲ در منطقه فکه به درجه رفیع شهادت
نائل آمد.
پیکر پاکش را به شهرضا حمل و پس از تشییع در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند.
وصیت نامه
هرگز مپندارید آنهایی که در راه خدا شهید شدهاند مردهاند بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی
میخورند. آری، شهدا شمع فروزان محفل بشریت و ستاره درخشان آسمان عشقند و شفعای روز جزا. ایام شهادت آنان، یوم الله و بزرگداشت یاد و خاطره شهادت آنها، تعظیم شعائر الله است و ذکر نام آنها موجب صفای روح وحدت و انسجام جامعه و ضامن تداوم انقلاب و اسلام است.
خداوندا، فهمیدم که تنها راه نجات از این هیاهوی دنیای مادی راه رسیدن به توست و تنها راه
رسیدن به تو شناخت اسلام و عمل به دستورات آن است و اینک جهاد در راه خدا در پیش روی ماست. پروردگارا امیدوارم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهی و شهادت پرافتخار را نصیبم کنی چرا
که شهادت نزدیکترین راه برای رسیدن به توست.
به قول فرموده رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان باختند و خوشا به حال مادرانی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند. آری به همین خاطر بود که جوانان رشید اسلام بسیجیوار به سوی میدانهای جنگ حق علیه باطل شتافتند و با ایثار جان خود از میهن اسلامیشان دفاع نمودند، آنها نظر به حق تعالی کردند و رفتند و شعائر خود را ایمان و ایثار و عبادت نمودند و رفتند.
و من خوشحال و مسرور از اینکه بالاخره این سعادت هم نصیب من شد که در راه رضای پروردگارم شهید شوم و با جامهای سرخ و دلی لبریز از عشق و محبت نسبت به پروردگار و به رهبرم و به میهن عزیزم به دیدار حق تعالی نائل گردیدم باشد که در بهشت برین او یاور و همنشین سرور شهیدانم باشم.
پدر و مادر عزیزم و مهربانم امیدوارم در طول این چند سال زندگیم فرزندی بوده باشم که قدردان زحمتهای شما بوده است و شایستگی آن همه محبت و لطف شما را داشته باشم.
مادر جان امیدوارم بعد از شهادت من بیتابی و گریه و زاری نکنی چرا که باید خوشحال باشید که فرزندت در راه آرمان و هدف مقدسی که داشت شهید شد مادر جان هر وقت به یادم بر سر مزار آمدی به یاد سرور شهیدان اشک بریز چرا که اشک ریختن برای مظلومی امام حسین (ع) گناهان دل را میشوید و بر لطافت قلب انسان می افزاید به یاد دل سوخته حضرت زینب (س) اشک بریزید که یکه و تنها در صحرای کربلا در برابر یزیدیان از اسلام و قرآن دفاع کرد مادر جان هر وقت به یاد غم از دست دادن من افتادی به
یاد دل غم دارم امالبنین بیفت اشک بریز که تمام پسران خود را در راه اسلام فدا کرد.