باسمه تعالی
با سلام و درود بر یگانه منجی عالم بشریت امام زمان و نایب بر حقش امام امت و ملت شهید پرور ایران و سلامی مجدد بر رزمندگان اسلام شهید محمود عباسپور فرزند حسن در سال ۱۳۳۹ در خانواده ای که از نظر مالی فقیر ولی از لحاظ ایمان کامل بودند دیده به جهان گشود پدرش با مختصر کشاورزی و دست‌های پر از پینه او را بزرگ کرد و به مدرسه فرستاد شهید محمود از همان اوایل کودکی عشق سرشار به مولایش امام حسین داشت و در مراسم عزاداری آن بزرگوار شرکت فعال می‌نمود شهید محمود درس را همراه با کاری که بتواند باری از دوش خانواده بردارد تا سوم دبیرستان ادامه داد در پیروزی انقلاب در راهپیمایی ها به صورت دل سوزانه شرکت می نمود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از جایی که قلبش برای اسلام می تپید در سال ۱۳۵۹ موقعیت حساس تحمیل کردن جنگ به ایران از طرف عراق و اربابانش ترک تحصیل کرده و عازم خدمت مقدس سربازی شد و در مدت خدمت هم سربازی فداکار و حماسه آفرین در عملیات‌ها بود و به قول همسنگرانش در شکستن حصر آبادان از سربازان شجاع و ایثارگر بود و بلآخره بعد از ۲۴ ماه خدمت که هجده ماه آن‌ها در نبرد با صدامیان گذرانده بود به آغوش گرم خانواده برگشت اما طولی نکشید و جهت عضویت در لباس مقدس سپاه به این ارگان انقلابی روی آورد و بعد چند ماهی در پایگاه شهرضا ماند و سپس و عازم جبهه گشت کم کم عملیات ظفرمند محرم شروع شده و به عنوان بی سیم چی گردان انجام وظیفه می کرد و بعد از عملیات محرم برای آموزش سپاه به پادگان غدیر اصفهان اعزام شد بعد از مدتی آوازه و نغمه والفجر ها به گوش همگان رسید و در این مدت به عنوان معاون گروهان انجام وظیفه نمود و بعد از آن در عملیات ظفرمند و دشمن برانداز خیبر شرکت کرد و در همین عملیات از ناحیه دست و پهلو مجروح گردیده و در همین عملیات بود که شاهد شهادت پسر عموی خود شهید محمد عباسپور بود به همین جهت در ادامه راهش مصمم تر از پیش شد و ادامه دهنده راه آن شهید و دیگر شهیدان بود تا این که عملیات خیبر به اتمام رسید. بعد از آن عملیات ظفرمند بدر شروع شد که شهید محمود عباسپور سمت فرماندهی گروهان را به عهده داشت و در همین عملیات بود که از ناحیه دست در شرق دجله مجروح گردیده که باز هم از جبهه دست برنداشته و بعد از سه روز استراحت دوباره به خط مقدم بازگشته و بر اثر اصابت گلوله خمپاره بعثی ها به همراه دو تن از برادران گروهان در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ که خونشان دجله را رنگین کرد در یک سنگر به فیض عظیم شهادت رسیدند .
وصیت نامه
ان الله يحب الذين يقاتلون في سبيل صفا كانهم بنيان مرصوص
همانا خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او جهاد می‌کنند و مانند بنیانی محکم و استوارند (قرآن کریم)
باسلام به آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش روح خدا خمینی و سلام و درود به روان پاک پرفتوح شهدا که با خون خود درخت اسلام را آبیاری نمودند و سلام به رزمندگان عزیز این لبیک گویان امام که در میدان رزم حاضر شدند و همواره به پیکار خود ادامه می‌دهند و سلام به خانواده شهدا، اسرا، مفقودین، و معلولین.
و اما پدر و مادرم و برادرم و خواهرم از شما می‌خواهم که اگر شهید شدم هرگز دعا به امام و آن‌هایی که در خط امام هستند را فراموش نکنید و هرگز بر مزارم گریه نکنید و صبر داشته باشید و تو زینب قهرمانم خانواده ام را دلداری بده و مبادا بی تابی کنید که خداوند با صابرین است.
پیامی دارم که امیدوارم زینب گونه به گوش مردم مسلمان به خصوص عزیزان اسفرجانی برسانید و راهم را ادامه بدهید اول تاکید بر وحدت و انسجام. دوم دعا به جان امام. سوم سپاه و بسیج را رها نکنید و نگذارید خدای ناکرده افراد پلید داخل شوند.
از پدر مادر و برادر و خواهرانم می‌خواهم که مرا حلال کنید و صبر داشته باشید که خداوند با صابرین است و صابران را دوست دارد.
