محمود سلطانی فرزند عبد الرسول در سال ۱۳۴۶ در خانواده مذهبی و علاقه مند به دین مبین اسلام و انقلاب در شهر قمشه پا به عرصه وجود گذاشت و در سن هفت سالگی به دبستان شفیع قمشه برای ادامه تحصیلات ابتدائی رفت و پس از پایان تحصیلات ابتدائی به مدرسه راهنمایی شهید موسوی برای پیگیری تحصیل مشغول شد. در طلوع انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی مشغول فعالیت شد و علیه رژیم طاغوت فعالیت میکرد، در کلیه تظاهرات شرکت میکرد. علاقه شدیدی به دروس تعلیمات دینی و قرآن نشان میداد. و همیشه به نوارهای امام گوش میداد. در جیب پوستر و اعلامیه ها در راه انقلاب اسلامی فعالیت میکرد. در انجمن اسلامی دانش آموزان شرکت میکرد. مجالس دعا را فراموش نمیکرد. در کلاس سوم راهنمایی درس میخواند که عضو بسیج شد و در آن ثبت نام نمود و به عضویت پایگاه مسجد حضرت سجاد (ع) درآمد. روز و شب در حال فعالیت بود. شب ها شهر و محل را پاس میداشت.
دوره فنون نظامی و آموزش اسلحه را زیر نظر کارشناسان مربوطه و دلسوز فرا گرفت.
وی مدرسه را رها کرده وارد مدرسه ای بزرگ شد به جبهه جنگ حق علیه باطل اعزام گردید و به جنگ صدامیان پرداخت. پس از دو ماه به مرخصی آمد و بلافاصله بعد از چند روز بار دیگر به جبهه جنگ شتافت.در موقعی که به مرخصی آمد بود، شبی از خواب بیدار شدم دیدم برادرم محمود مشغول نماز شب است پس از اتمام نماز نشسته بود و با خدای خود به راز و نیاز مشغول بود به او گفتم بخواب الآن صبح میشود و خواب نرفتهای. جواب داد تو که از درون من خبر نداری من دارم میسوزم، این زندگی برایم تنگ آمده است من در انتظار عروس شهادت هستم و می خواهم او را در آغوش کشم. محمود همیشه عشق به شهادت میورزید و شهید شدن را حد اعلای درجه می دانست. همیشه به پدر ومادر و تمامی اهل خانواده میگفت چنانچه من شهید شدم برایم گریه نکنید چون من عاشق امام حسین هستم و می خواهم تداوم بخش راه اباعبدالله باشم. برای انسان وارسته شربت شهادت گواراترین شربتها است و زندگی کردن که بدون علاقه به دین اسلام و قرآن باشد پوچ است. محمود به مطالعه کتب مذهبی علاقه مفرطی داشت. کتابهای استاد شهید مطهری و شهید محراب آیت الله دستغیب و قرائتی را مطالعه میکرد و خلاصه او می گفت خط اسلام اصیل خط امام و ولایت فقیه است. به خصوص به امام خیلی عشق می وزید و به روحانیت علاقمند بود. محمود از نظر اخلاقی سرآمد خانواده بود و با پدر و مادر و خانواده مهربان و مؤدب بود، هیچوقت نمی شد که دلی را برنجاند همیشه می گفت من شهید میشوم. مادر تو باید زینب گونه استقامت داشته باشی و به خواهرش می گفت عفت و پاکدامنی را سرلوحه زندگی خود قرار ده و تا میتوانی دیگر خواهران را به دین اسلام و انقلاب اسلامی علاقه مند کن.
و به برادرانش توصیه میکرد که در تربیت فرزندان انقلاب کوشما باشید و سعی کنید افرادی مؤمن و مسلمان و تزکیه شده تربیت کرده و تحویل اجتماع دهید . از سفارشات او که خیلی روش اصرار میورزید دعای خدایا خدایا تو را به جان مهدی تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار از عمر ما بکاه به عمر او بیفزا بود
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون.
تا حال من مرده بودم و این آغاز جهاد و شهادت است و این احساس را در خود می بینیم که تازه دارم متولد میشوم و زندگی جاویدان خود را آغاز میکنم. شهادت انسان را به درجه اعلای ملکوتی میرساند و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و مانند گل محمدی میماند که وارثان خون شهید از آن می بودند. خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان اسلام است بپذیر. ای مادر مهربان و عزیزم سلام مرا بپذیر و حلالم کن مبادا را در فقدان من گریه کنی. در بالای خانمان پرچمهای سبز سوار کن و افتخار کن که فرزندت در راه خدا به مقامی بزرگ رسیده است. ای پدر ارجمندم حلالم کن و با استقامت و صبرت از انقلاب اسلامی دفاع نما. مبادا روحیۀ خود را ببازی و گریه کنی چون گریه تو باعث ناراحتی روح من خواهد شد و به دعای خیل پاسداران و رزمندگان اسلام در هر کجای جهان باش.ای خواهر مسلمان و مهربانم تو نیز زینب زمان باش و در راه خدا مبارزه و پایداری کن. برادران عزیزم راه خدا بهترین و برترین راه هاست. پوینده و کوشندۀ این راه باشید و هیچگاه امام عزیز و رهبر انقلاب را فراموش نکنید.
ای برادرانم شما را به خدا قسم قدر و ارزش یکدیگر را بدانید. از خب دنیا بپرهیزید. وقتی از اینها دوری کردید آنقدر قوی میشوید که احساس میکنید خدا را میبینید. عزیزانم بهترین هدف الله است و کسی که میتواند زودتر ما را به الله برساند ولایت فقیه و خط آن است. برادر و خواهر مسلمان اگر پاک و تزکیه نشوید نمی توانید دانش آموزان را تزکیه کنید. مسلماً وقتی تزکیه شدید خیلی روی دانش آموزان اثر می گذارید.
ای مردم مسلمان ما برای خاک نمی جنگیم برای اسلام عزیز و برای خدا میجنگیم مرا در هر
کجا خواستید دفن نمایید و بدانید اگر شهید شوم امام حسین را میبینم و اگر زنده بمانم قبر او را.
خداحافظ پدر عزیزم – خدا حافظ مادر مهربانم – خداحافظ برادرانم و خواهر عزیزم.
دعای خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار. از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا را فراموش نکنید.
محمود سلطانی