شهید عبدالغفار مطیعی فرزند حاج محمد علی در مورخه ١٣٣٤/٤/١٤ در شهرضا در خانوادهای مقدس، متدین و زحمتکش متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در شهرضا گذراند و در هنرستان صنعتی شهرضا دیپلم گرفت و فوق دیپلم را در یزد گذراند. شهید مطیعی در دوران تحصیل نیز ایام بیکاری را به کار و اشتغال گذراند و لحظهای از خدمت به مستضعفان و محرومان آرام نداشت و دارای اخلاقی بسیار نیکو بود به طوری که با برخورد هر کس او را جذب اخلاق خود میکرد. قبل از انقلاب در تظاهرات علیه رژیم شرکت فعال داشت و در نشر خط اسلام، استقلال و آزادگی سعی وافی مبذول میداشت در انجام وظایف دینی و مذهبی و انجام
تکالیف ساعی بود.
پس از انقلاب برای خدمت به مردم محروم به جهاد سازندگی پیوست و در روستای وردشت، به خدمت مشغول شد و در مساجد و منازل و دبستانها برقکشی و لولهکشی میکرد به طوری که یکی از دبستانهای روستاهای وردشت به نام شهید مطیعی نامگذاری شده است.
خدمت سربازی را یکسال در خرم آباد و بقیه را در شیراز گذرانید، همیشه از رژیم شاه انتقاد میکرد به همین علت در مرکز زرهی شیراز بازداشت گردید و به دستور امام (ره) از سربازی فرار کرد و پس از پیروزی انقلاب که امام (ره) فرموده به پادگانها برگردید مجددا به خدمت سربازی رفت و بقیه خدمت را به انجام رسانید.
هنگام ورود امام (ره) به میهن اسلامی در تهران بود و به دیدار معشوقش نائل گردید و چندین مرتبه در
بیمارستانهای تهران برای مجروحین انقلاب اسلامی خون اهدا کرد. شهید متدین و علاقمند به فرائض اسلامی بود و در این مورد لحظهای کوتاهی نکرد و همچنین از خدمت به محرومان و مستضعفان دریغ نمیکرد. سرانجام به طور داوطلب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرضا پیوست و به همراه چند نفر دیگر از دوستانش به کردستان اعزام گردید که در مورخه ۱۳۵۸/۷/۱۶ در سردشت کردستان به
لقاء الله پیوست.
وصیت نامه
وصیتنامهی رسمی در دسترس نیست اما از یادداشتهای شهید که باقی مانده مطالبی انتخاب شده:
ما مدیون این آب و خاک هستیم، ما در غم و اندوه و شادی مردم این مملکت باید شریک شویم، تا آخرین قطره خون میجنگم و از مملکت اسلام دفاع میکنم مگر خون من رنگینتر از سایر مبارزین است؟ میخواهم قطرهای از دیار ژرف و خروشان این انقلاب اسلامی باشم.