وصیت نامه شهید و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احیاء عند ربهم يرزقون شهادت مرتبه ایست که همه لایق آن نیستند این وصیت نامه را هم از آن بابت مینگارم که احتمال شهادت برایم بسیار بعید میباشد ولی بهرحال آرزو بر جوانان عیب نیست . آنچه به وحشتم میاندازد روز قیامت و شدت گناهان دنیا و اینکه هر چه کنم به رهایی از آتش درون نیست تنها یکراه نجات هست که میتوان امیدوار بود و آن شهادت چرا که شهید اولین قطره خونی که از او ریخته میشود تمام گناهانش پاک میشود البته این را هم میدانم که شهید بایست مراحل مقدماتی در این دنیا را طی کند و هیچ کس بدون طی مراحل لازم به این افتخار نائل نمیشود و از این جهت وضع من بسیار ناراحت کننده است بهرحال شاید به برکت خون شهیدان و در فضائی عطر آگین کربلا رحمت خداوندی شامل حال من نیز بشود . این حقیر سید ناصر میرنیام برای پنجمین بار به جبهه اعزام شدم چون خبر حمله ای را داشتم دوست داشتم که در حمله شرکت کنم تا خداوند بزرگ را با قلب وروح و فکر و عمل و نیت خود ایمان بیاورم مگر نه این است که مومن واقعی با خون خود وضو میگیرد و به نماز عشق میایستد مگر نه این است که ارزش هر انسانی به عشق اوست آری عزیزانم بالاخره باید رفت ، بالاخره مرگ خواهد آمد و هیچ کس در این دنیا ماندنی نیست آری من رفتم تا با خون خود با انبیاء و امامان و ولایت فقیه میثاق ببندم مادرجان و پدرجانم فرزند شما زنجیرهای اسارت و بردگی و خودفروشی را پاره کرد و آزاد شد و فقط میخواهم برای خدا کار کنم و ای پدر و مادر و برادرانم اگر خبر شهادت مرا شنیدید ناراحت نشوید چون من امانتی از طرف خدا پیش شما بودم که الان خداوند امانت خودش را از شما گرفته است. و شما ای پاسداران اسلام و سربازان امام زمان من کوچکتر از آنم که پیامی برای شما بدهم ولی بعنوان یک برادر کوچکتر و یک بنده حقیر پیامی برای شما دارم و آن این است که تا آخرین قطره خون خود دست از اسلام و انقلاب و امام عزیز برندارید و راه شهیدان را ادامه بدهید .