با سلام بر امام امت و امت شهید پرور ایران و با درود شهدای به خون اسلام برادر سید احمد میرکاظمی در سال ۱۳۴۶ دیده به جهان گشود در خانواده روستایی متدین و مذهبی که دوران طفولیت و زندگی خود را با فقر و کارگری پدر ارجمندش و مادر زحمتکشش گذراند پس از دوران مدرسه ابتدایی و راهنمایی در خرمشهر گذراند تا آخرین لحظه با خانواده خود در خرمشهر مقاومت کردند و با جنایاتی که نوکران استعمار در خرمشهر کردند مجبور شدند راهی روستای خود اسفرجان شوند که پدر نامبرده مدت زیادی در خرمشهر ماند و مقاومت کرد و بعد از آن تا در رشته نظری در دبیرستان شروع به خواندن درس نمود از آنجایی که خود و برادرش و خانوادهاش علاقه زیادی به امام و انقلاب داشتند ضمن تدریس با بسیج اسفرجان همکاری زیادی داشت و دوران آموزش اسلحه را در خرمشهر و بسیج اسففرج استعداد زیادی داشت ضمن اینکه همیشه در بسیج بود اما سنگر درس و مدرسه را به فرمان امام رها نمیکرد و ضمن پاسداری از انقلاب همیشه کتاب همراه خود داشت تا ضمن پاسداری از اسلام مطالعه داشته باشد و فرمان امام خود را لبیک گوید و همیشه رتبه اول را در مدرسه دارا بود این خانواده محترم که جنگ زده بودند حتی شناسنامه خودشان را نتوانسته بودند بیاورند با هر مشکلی ساختند تا اینکه دو برادر روانه میدان حق علیه باطل گردیدند البته برادری اول در چند نوبت دیگر به جبهه اعزام گردیده بود که نام برده سید احمد در عملیات پیروزمندانه والفجر ۴ شربت شهادت را نوشید و از برادر بزرگ خود آثاری نیست که طبق روایت برادرانی که از جبهه بازگشتند گفته میشود برادر بزرگش در حالی که برادر خود را در خون غلطان میدهد لحظهای سنگر را رها نکرد و او ماند که هنوز اثری از او نیست نام برده شناسنامهاش در خرمشهر ماند
نام سید احمد
نام خانوادگی میرکاظمی
شماره شناسنامه ۲۹
محل صدور اسفرجان
وصیت نامه
با درود به روان پاک مام عصر و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام به پدر عزیزم که سالها از راه کارگری زحمت کشید تا توانست مرا بزرگ کند تا بتوانم افتخاری برایش باشم فرزندش را بزرگ کند تا در پیری عصایی برای دستش باشد با وجود این مطمئن هستم که پدرم از شهادت من خوشحال خواهد شد و افتخار خواهد کرد که فرزندی چون من را در راه اسلام امام و جمهوری اسلامی تقدیم کرده است و با سلام بر مادر بزرگوار و صبورم که با سختیها و دردهای ناشی از فقر با ایمان به خدا زحمت کشید و مرا بزرگ کرد و من مطمئن هستم که شما هم از شهادت فرزندتان خوشحال خواهید شد زیرا فرزندی را در راه خدا و اسلام و جمهوری اسلامی امام خمینی قربانی کردهاید و با سلام بر خواهر عزیزم که انشاالله پشوانهای قوی و محکم برای اسلام و جمهوری اسلامی خواهد بود بدین وسیله از همه شما عزیزان طلب حلالیت میکنم و مطمئنم که مرا حلال خواهید کرد پدر و مادر و برادران عزیزم برای لبیک به دعوت امام عزیزمان دفاع از سرزمین اسلام و نگهداری حرمت خون شهیدان عازم جبهه شدم چطور میتواند پیکر بیش از هزاران شهید را در مسجد ببیند و منقلب نشود خر آدم چطور میتواند مادر را در عزا ببیند
که چهار شهید به اسلام تقدیم کرده است و باز ند دیگرش را به جبهه بفرستد و عاشق جهاد در راه خدا نشود باری من دیگر خجالت میکشیدم و در صورتهای پدران و مادران نمیتوانستم نگاه کنم ناچار من هم از تمام لذایذ دنیا بگذرم و از تمام مادیات در زندگی چشم بپوشم و عازم دنیایی به دور از تمام مادیات در زندگی خوشیهای زودگذر و وسوسه های شیطانی عارض شبم بنابراین از شما پدر و مادر عزیزم انتظار دارم حلال نمایید مادر عزیزم اگر روزی غم به تو فشار آورد و بغض گلویت را فشرد برای من گریه نکن بلکه برای سرور شهیدان حسین و فرزند برومندش علی اکبر گریه کن زیرا قیام ما برای رضای خداوند متعال و آزاد کردن تربت پاک حسین بود و راه آنها شهید شدم پدر مادر و خواهر و برادر عزیزم همیشه دنبال راه رهبر باشیم امام را تنها نگذاریم زیرا او تنها نجات دهنده مستضعفین است و برای طول عمر او دعا کنید و همیشه برای فرج آقایمان امام زمان دعا کنید و همچنین از خواندن قرآن مفاتیح الجنان و نهج البلاغه غفلت نکنید و در مراسم دعا شرکت کنید و از خویشان خود می خواهم در مسیر اسلام و جمهوری اسلامی قدم بردارند و پشتیبان رهبر باشند از کسانی که موافق با جمهوری اسلامی نیستند دنبال خودپرستی و هوای نفسانی بوده میخواهم که دست زیر تابوت من نگیرند و حتی سر مزار من نیایند زیرا من در راه اسلام و جمهوری اسلامی شهید شدم فدای امام زمان و نائبش گردیدم و در آخر کلیه برادران درخواست میکنم اگر حقی بر گردنشان دارم مرا حلال کنید یا با پدر و مادرم در میان بگذارند تا در برطرف کردن آن برآیند
فرزند شما سید احمد میرکاظمی
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار