باسمه تعالي
پاسدار شهید سعید صالحپور فرزند فیض اله در سال ۱۳۴۹ در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین و متعهد به مكتب اسلام و ولایت بدنیا آمد .شهید در کلاس سوم دبیرستان تحصیل میکرد. ایمان به خدا و استقامت در راه ادای وظائف الهیاش از بارزترین و شاخص ترین خصوصیات وی بود. عشق و ارادت وصف ناپذیری نسبت به اباعبدالله الحسین (ع) داشت که در اکثر دست نوشته های او بجای مانده نسبت به انجام فرائض مذهبی و حتی برای انجام مستحبات پیشگام و خستگی ناپذیر بود .در پایگاه مقاومت ولی و عصر (عج) که در مسجد صدری خیابان ولیعصر غربی یکی از افراد فعال پایگاه بود و اکثر شبها در این پایگاه به پاسداری و نگهبانی مشغول بود از روحیه بسیار بالایی برخوردار بود و رفتارش با تمام اقوام و نزدیکان علی الخصوص والدین و اهالی خانواده بسیار پسندیده بود به طوریکه پس از شهادت ایشان اخلاق و روحیه او زبانزد تمام آشنایان بود.
آخرین توصیه اش به پدر و مادر این است که در قبال از دست دادن من متاثر و نگران نشوید و صبر و استقامت پیشه کنید و ثابت قدم باشید شهید صالحپور دو مرتبه به جبهه اعزام گردید و دفعه دوم آنچنان نورانی و مجذوب حق شده بود که هر کس در نگاه اول حدس میزد که از این سفر برنمی گردد علاقه بسیار شدیدی به حضرت امام داشت و همیشه تأکید بر پیروی از فرامین امام و دعا به امام داشت در تاریخ ۶۵/۱۲/۷ در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه بدرجه رفیع شهادت نائل آمد پیکر مطهر او را به شهرضا انتقال و پس از تشییع در گلستان شهدای شهرضا بخاک سپردند.
وصیت نامه
روزها پشت سر هم میگذرد و لحظات همینطور بسرعت از کنارمان میگذرند و انسان را به آینده ای دیگر و متفاوت نزدیک میکند آینده ای که انسان در سرنوشت خود خبر ندارد که آیا فردا در این جهان خواهد بود و یا در زیر هزار من خاک و من هم بدینگونه ام .اکنون که قلم بدست گرفته سخت ناراحتم احساس میکنم که من از این خانه نیستم فکرم سخت مرا مشغول داشته فکر میکنم که تنها هستم و مایلم که فردا عازم شوم عزمم را راسخ نموده ام و در راهی میخواهم قدم بردارم که همه مسلمین قدم برداشته اند. براهی بروم که انشاءالله رضای خداوند در آن است ای کاش پدر و مادرم یکبار دیگر رضایت میدادند که من عازم شوم تنها آرزویم این است من هم بدون اراده احساس میکنم مال این شهر نیستم. من از آن مناطقی هستم که حسین (ع) در آن گام نهاد آری من اگر خدا بخواهد عازم کربلا هستم ولی چه کنم چه بگویم خدایا تو خودت مرا یاری نما که بتوانم بنحو احسن در این راه قدم بردارم و برای رضای تو کار کنم پروردگارا کاری کن که حرفهای بعضی از اشخاص کوردل در من اثر نکند و مرا در نزد آشنایان و اقوام روسفید بگردان که اولین روسفیدی مایلم از آن تو باشد و در مقابل تو روسیاهم کمکم کن که در ایمانم خللی وارد نشود کمکم کن که احساس ضعف و ناتوانی نکنم و اعمالم را برای انجام ندهم. ای پروردگارجهانیان و ای مهربانترین مهربانان افراد سپاه دوم محمد (ص) عازم کربلاست.