بسمه تعالی
پاسدار شهید ذبیح الله باقرپور فرزند شکرالله در سال ۱۳۴۷ در شهرضا در خانواده مذهبی و آبرومند زحمتکش پا به عرصه وجود گذاشت او اولین فرزند ذکور خانواده بود پس از نقش زندگی در محیط خانواده و آشنایی با مقدمات دینی و مذهبی مشغول به تحصیل شد و تا پایان دوره ابتدایی ادامه داد و پس از آن مشغول به شغل بنایی گردید و پس از مدتی به شغل قالب بندی و بتون ریزی پرداخت و اوقات بیکاری به پدر در امر قصابی کمک میکرد.
شهید باقرپور از ابتدای کودکی جوش و خروش عجیبی در او مشاهده میشد و در انجام امور دینی و انقلابی کوتاهی نمیکرد یکی از اعضای فعال پایگاه مقاومت بسیج امام حسین که در مسجد مطیعی دایر بود محسوب میشد و شبهای زیادی را به نگهبانی و پاسداری میگذرانید خون گرمی و تحرک او سبب شد تا دوستان زیادی در پایگاه محل پیدا کنند و چون همگی علاقمند به شرکت در جبهه بود با دستکاری در شناسنامه یک سال زودتر از موعد مقرر سربازی رفت و به عنوان پاسدار وظیفه از طریق سپاه عازم خدمت سربازی شد مدت ۴۵ روز در مورچه خورت و یک ماه در شوشتر دوران آموزشی خود را طی کرد سپس جهت یادگیری قواصی مدت ۲۰ روز عازم اصفهان شد و به شهرضا آمد و پس از خداحافظی با پدر و مادر بستگان همراه با پدر شوهر خواهرش به جبهه اعزام شدند و در عملیات کربلای ۴ و ۵ به عنوان آرپیچی زن شرکت نمود و در مرحله دوم کربلای ۵ ابتدا مجروح سطحی شد که پس از پانسمان بدون تحمل و بیوقفه به خط مقدم بازگشت و در منطقه شلمچه در تاریخ۱۳۶۵/۱۱/۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و مصداق ذبیح الله که بر نام او گذاشتند پیدا کرد جسد مبارکش پس از ۵۰ روز جستجو پیدا شد که به شهرضا حمل و پس از تشییع در گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند.
وصیت نامه
بسم رب الشهدا و الصدیقین و صالحین
اشهدان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله وان ابن عمه علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین ائمتی و ان ابنته فاطمه الزهرا سید النساء العالمین ام السبطین و ان النشر حق و البعث و الوعید حق و ان ناکرا و نکیرا حق و ان القبر حق و الحساب حق و المیزان حق با ریب فیه.
با درود و سلام به پیشگاه مقدس قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان و کلیه نواب خاص و آن حضرت مخصوصاً رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و با سلام به کلیه شهدا راه حق و حقیقت و خانواده های معظم ایشان وصیتنامه خودم ذبیح الله باقرپور را شروع میکنم. پیام اولم به پدر و مادر خواهر و برادرم کلیه اعضای محترم خانوادهام میباشد ای پدر و مادر عزیزم ازشما تشکر میکنم که مرا از کودکی تربیت کردید و به این سن و سال رساندید و مرا به گونهای تربیت کردید که خداوند متعال توفیق شهادت را در راهش را نصیبم نمود از اینکه خدا خواست من از شما جدا شوم و به دیدار خودش بروم هیچگونه ناراحتی نداشته باشید و و صبر و شکیبایی را پیش خود سازید و نگذارید که اسلام دشمن شاد شود اگر اجر و ثواب شهادت در راه خدا را میدانستید همیشه آرزو میکردید که ای کاش فرزندان زیادی داشتیم تا آنها را در راه اسلام فدا میکردیم زندگی دنیا ارزشی ندارد اگر انسان هزاران هزار سال هم در آن زندگی کند باز فایدهای ندارد شهدا در راه اسلام و خدا راه چند صدساله را در لحظه ای می پیمایند لذا چه خوش است که انسان در راه محبوب فنا شود و یکسره بدون زحمت و لغزشی به دیدار او بشتابد پس شما در عزای من ناراحت نشوید و جزع نکنید اما پیام به برادرانم این است که راهم را ادامه دهید و نگذارید که سلاحم بر زمین بماند و مواظب باشید در کارهایتان نکند خون پاک و مقدس شهدا را پایمال کنید و نگذارید دشمنان اسلام بیش از این به اسلام و مسلمین و دنیای اسلام تجاوز کنند اما پیامم به خواهرانم این است که حتماً زینب گونه زندگی کنند و در اعمالشان هم به حضرت زینب اقتدا کنند همانطوری که برادرتان به حسین بن علی اقتدا کرده و راه او را ادامه داد و به لبیک امام حسین در روز عاشورا لبیک گفتم شما هم مثل خواهر او حضرت زینب صبر کنید و استقامت داشته باشید که در نزد خداوند متعال اجر و پاداش زیادی برایتان هست اما پیامم به امت شهید پرور این است که اولاً تقوا و خداترسی را پیشه کنند و از روز قیامت وعقاب جهنم بترسید و در دنیا سعی و کوششتان بر این باشد که بر آخرت خود ثواب و روسفیدی تهیه کنید و از رفتن فرزندانتان به جبهه دریغ نورزید و مانع رفتن آنها نشوید زیرا الان ما باید از اسلام و مسلمین دفاع کنیم تا عزت و افتخار را برای خود جمع آوری نماییم و در برابر ائمه معصومین در دنیا و آخرت سرافراز باشیم سرنوشت همه به دست خدا میباشد و آنچه را که خدا بخواهد به سر ما میآید چه در خانه نشسته باشیم مثل خیلی از جوانها که در اثر مرض یا تصادف از دنیا رفتند و چه در حال جنگ و جهاد باشی که مرگ و مردن در این حال موجب سعادت خود و خانواده خود و کلیه مسلمین است.