پاسدار شهید اکبر مطهر فرزند علی در سال ۱۳۳۹ در خانوادهای مستضعف، متدین و پیرو مکتب اسلام و ولایت به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ریاضی فیزیک ادامه داد و در دوران تحصیل از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و در این مورد، مورد تشویق مربیان مذهبی بود و نماز و روزههای خود را به موقع انجام میداد، در مجالس مذهبی و هیئت سینهزنی با فعالیت شرکت میکرد. قبل از انقلاب از بنیانگذاران راهپیمائیها و تظاهرات و پخش اعلامیههای امام بود و چون جوان متدین پرتحرک و پرجوش و خروشی بود از هیچ کوششی در این مورد فروگذاری نمیکرد.
با رسیدن به سن سربازی به خدمت رفت و قبل از جنگ تحمیلی با گروه ۲۲ توپخانه شهرضا در منطقه شلمچه مستقر بود. با شروع جنگ از جنایتهای بنیصدر و معدودی افسران و درجه داران وابسته به بنیصدر بسیار ناراحت بود. پس از خدمت سربازی چون تحربیات ارتش برای سپاه و بسیج لازم بود به عضویت سپاه پاسداران شهرضا در آمد و یکی از فرماندهان جبهه و جنگ شد و فرماندهی گردان را به عهده گرفت.
شهید مطهر اعتقاد قلبی به انقلاب و امام داشت و در این مورد بسیار تحقیق میکرد تا انقلاب را بهتر درک کند و جلوتر از قوای فکری خودش حرکت میکرد، از بی نظمی و بی خیالی و سستی در امور خیلی ناراحت میشد و عصبانی میشد.
در وصیتهای خود همیشه میگفت تا الله اکبر و لا الله الا الله هست کفار بر علیه ما توطئه میکنند و باید در
مقابل دشمنان خدا و اسلام ایستاد، دست از دامن روحانیت و امام و رهبری نباید کشید و باید گوش به فرمان امام بود.
شهید سه مرتبه به جبهه اعزام و مدت ۲۱ ماه را در جبهه با قدرت تمام میجنگید و بالاخره در تاریخ ۱۳۶۱/۱۱/۲۸ در عملیات والفجر مقدماتی شهید شد.
پیکر پاک آن شهید پس از سالها غربت به سرانجام در تاریخ ۱۳۸۱/۲/۲۰ با حضور امت حزبالله و با شکوه خاصی تشییع گردید.
نکتهی جالب اینکه وصیتنامهی این شهید پس از ۲۰ سال، سالم در جیب پیراهن آن شهید پیدا شد.
وصیت نامه
باسمه تعالی
«و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احیاء عند ربهم يرزقون
خیال نکنید آنان که در راه خدا کشته میشوند مردگانند بلکه زندگانند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.»
با درود به شهیدان گلگون کفن انقلاب و جنگ تحمیلی و درود به امام امت حسین زمان که در دنیای اسلام را زنده و حیاتی دیگر بخشید و ملتهای مسلمانان جهان را آگاه و برای قیام با کفر جهانی فراخواند. درود بر ملت قهرمان و شهیدپرور در حزب الله که پیشتازان انقلاب بوده و هستند و میروند با تشکیلات ظهور امام زمان (عج) را فراهم کنند و در رکاب فرماندهشان بساط کفر، ظلم و ستم، استکبار، استثمار، زور و نفاق را برچینند و جهان را پر از عدل و داد کنند و درود بر روحانیت مبارز که عمر خود را وقف اسلام و مسلمین کرده است. خادیا فرماندهی امام زمان را در جبههها لمس کردهام و صدای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان را شنیدهام و چندین بار در جبههها تا پای مرگ رفتهام اینک راهم را با آگاهی هر چه تمام انتخاب کرده و آمدهام که فرماندهیام کنی تا به خصم متجاوز بتازم پس لیاقت شهادت را به من عطا کن که دین خود را نسبت به اسلام ادا کرده باشم خدایا در زندگیام که به اسلام خدمت نکردم و غافل بودم و نتوانستم شکر نعمتهایت را به جا آورم و زندگیام بیهوده گذشت پس مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده خدایا فرماندهی عملیات در جبههها را فقط به دست خود امام زمان (عج) بسپار و ظهور آن حضرت را نزدیک کن خدایا خمینی این مرد خدا، اسطوره مقاومت، مجاهدت، شجاعت که راهش راه قرآن و هدفش خداست حفظ کن و طول عمر عنایت فرماید تا انقلاب را به دست صاحب اصلیش بسپارد و رهروانش را پیروز و دشمنان زبونش را رسوا و نابود کند
در اینجا میخواهم چند کلمهای با برادران دینیام به عنوان عضو کوچکی از جامعه یا برادر کوچکتر بگویم که جنگ ما جنگ ایران و عراق نیست جنگ ما جنگ دراز مدتی که با تمامی ابر جنایتکاران آمریکاییها، اسرائیل، شوروی و دولتهای دست نشانده آنها من جمله دولتهای مرتجع عرب در منطقه و به طور کلی جنگ ما جنگ اسلام با کفر جهانی است و تا مادامی که دم از اسلام میزنید با شما سر جنگ دارند و باید بجنگید و بدانید که حق بر باطل پیروز است پس اسلحه به دست گرفته و با دشمن خدا قرآن اسلام بجنگید که چه بکشید و یا کشته شوید پیروزید بایستی که جبهههایمان هر روزش عاشورا و از هر جایش کربلاست و به راستی که فتح قدس فتح کربلاست و راه قدس از کربلا میگذرد و برادران فلسطینی ما در انتظار شمایند و تو ای مادرم نتوانستم زحمات تو را جبران کنم حلالم کن و در مرگم گریه مکن برای حسین گریه کن که غریب و تنها سرش را از تن جدا کردند و تو ای خواهرم ای برادرم در تربیت فرزندانت بکوش و وقتی بزرگ شدند آنها را روانه جبهه کنید و از روحانیت مبازر که هدفشان چیزی جز اسلام نیست حمایت کنید و حلالم کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار