بسم الله الرّحمن الرّحيم
در بیست و چهارم مرداد سال ۱۳۴۵ شمسی در خانواده ای پاک و خدا دوست چشم به جهان گشود. پدرش کارگری ساده و زحمت کش با دستانی پینه زده که فقط به دنبال لقمه ای حلال بود و مادرش هر چند بیسواد ولی به حمایت از شوهر در امرار معاش، قالی بافی میکرد که تا به الان نیز ادامه داده و هم اکنون در حال بافت قالیچه ای است که حدود … آن را به اتمام رسانیده است و خود معتقد است که با این کار می تواند گوشه ای از امورات زندگی را در دست گیرد. (به قول خود ما شهرضایی ها گره ای از امورات زندگی را باز کند)
نام اکبر برگرفته از پدر بزرگش که به این نام بوده و در جوانی در اثر بیماری فوت کرده انتخاب می شود. در مورد وی و خصوصیات او از پدر سالخورده اش می پرسم با حالتی حاضر به جواب، می گوید: از همان ابتدا اهل مسجد و عبادت بود. در اصل نسبت به بقیه اهل خانواده برگزیده تر بود حتی در راهپیمایی های پیروزی انقلاب نیز دخیل بوده و مخفیانه حتی با پخش اعلامیه علیه حکومت ستم شاهی فعالیت می کرده است. پس از پیروزی انقلاب در زمینه های مختلف مخصوصاً با عضویت در پایگاه بسیج شهید باهنر (مستقر در مسجد حاج هادی) به فعالیت های انقلابی خود ادامه می داد.
وی در هنرستان فنی استاد مطهری اسبق شهرضا در رشته ماشین افزار در سال ۱۳۶۳ موفق به دریافت دیپلم گردید و همان سال در کنکور سراسری شرکت نمود که قبول نشد وی در مدت یک سال به فعالیت های کشاورزی و حتی کارگری مشغول شد که در سال ۱۳۶۴ نیز به امید این که در دانشکده افسری ادامه تحصیل دهد در کنکور سراسری شرکت نمود و بلافاصله داوطلبانه در اوج جنگ تحمیلی و با آنکه ۲ برادر دیگر نیز همزمان در حین انجام خدمت مقدس سربازی بودند به خدمت سربازی اعزام گردید.
دوره آموزشی خود را در تهران سپری کرده و سپس به مریوان اعزام شد. پدرش می گوید: فقط جهت شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۴ که آخرین ۲۲ بهمن عمرش بود به مرخصی آمده و بلافاصله به محل خدمت خود عازم گردید. نتایج کنکور سال ۶۶_۶۵ که اعلام شد جزء پذیرفته شدگان بود. آخرین نامه وی در صبح پنجم فروردین سال ۱۳۶۵ به دست خانواده اش رسیده است که بعداً معلوم شد ظهر همان روز پنجم فروردین در اثر بمباران هوایی هواپیمای بعثی در منطقه مریوان به درجه رفیع شهادت نائل آمده است که مستنداتی از وی به تصویر کشیده شده است که مرور می کنیم.
روحش شاد