شهید احمد مروت فرزند حاج منصور در تاریخ آذرماه ۱۳۴۷ در شهرستان شهرضا در خانوادهای با ایمان و متعهد به اسلام به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را با موفقیت گذراند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام به موازات تحصیل به پاسداری اسلام و آرمانهای آن میپرداخت، در مدرسه تصاویر طاغوت را به زیر میکشید و در پخش اعلامیههای امام و آشنایی دانشآموزان با انقلاب اسلامی در تظاهرات دانشآموزان شاخص و رکن بسیار فعالی بود. با آنکه بسیار آرام و ساکت بود در بیشتر حرکتهای انقلابی با مردم همراه بود.
پس از دورهی ابتدایی در مدرسه راهنمایی مشغول به تحصیل شد و در مدرسه راهنمایی عضو انجمن اسلامی و در کلاسهای آموزشی عقیدتی و سیاسی شرکت داشت. اولیاء مدرسه از رفتار او راضی بودند، ضمن تحصیل عصرها و روزهای تعطیل در سپاه پاسداران بخش تبلیغات و بسیج فعالیت داشت و در کارهای طراحی و آموزش اسلحه مشغول بود. در سن ۱۲ سالگی علاقهی زیادی به اعزام و رفتن به جبهه داشت لیکن به علت کمی سن از طرف بسیج با او موافقت نمیشد لذا در پشت جبهه فعالیت زیادی داشت.
دوره متوسطه را در هنرستان شهید مطهری شروع نمود و از اعضای فعال انجمن اسلامی هنرستان بود. در سن ۱۵ سالگی با شرکت در جبهههای جنگ در عملیاتهایی که در غرب و جنوب انجام میگرفت شرکت کرد از آن جمله عملیات خیبر بود. و بالاخره در عملیات ظفرمندانه بدر لیاقت شتافتن به سوی الله را یافت و در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ به لقا الله پیوست.
مادر ایشان در مورد فرزند ارشدش میگوید :«با آنکه چون پیر روزگار دیدهای باتجربه بود و رفتارهایش از همان ابتدای کودکی موافق اسلام بود در خانه مدام همه را از اسراف بر حذر میداشت، تکالیف شرعیش را انجام میداد. با آنکه بسیار برایم عزیز بود فرزندی که عمرش از علی اکبر اباعبدالله کمتر بود اما اسلام از همه چیز برایم عزیزتر است شهادت او را و صبر در فراغش را عبادت خود میدانم.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
وصیت نامه
بسم الله الرحم الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
با درود و سلام بیکران بر منجی عالم بشریت مهدی موعود (عج) و با سلام بر پیرجماران بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی و یاران مخلص امام چند کلامی مینویسم.
اما قلم قاصر است که در برابر امت شهید پرور، شهیدان کربلا و کربلای ایران بتوانم وصیتنامه بنویسم لیکن چون وصیتنامه واجب است باید عمل کرد. از همان زمانی که اسلام در جهان پدیدار شد عدهای که نامشان کافر مشرک منافق است به طور کلی دشمن بودند چون منافع آنها در خطر بوده. با مسلمانان جنگ میکنند و به گفتهی اماممان ما جوانها برای این جنگ را ادامه میدهیم و با دشمنان اسلام جنگ میکنیم تا پرچم توحید بر سراسر جهان برافراشته شود. ما جوانها باید جنگ کنیم همانطوری که اماممان فرموده جوانهای ما بروند و سرنوشت این جنگ را مشخص کنند پس همه برادران و جوانها که در کشور هستند باید به جبههها بیایید و تکلیف این جنگ را مشخص کنید .
توصیه من به کسانیکه فقط سر خود را در لاک میکنند و بی تفاوت هستند باید آنها دست از این حرکات بردارند و یا کسانی که از نخوت و غرور سرکوب کردن بعضی دیگر دست برنداشتهاند دیگر از خواب غفلت بیدار شوند و به یاری اسلام بشتابند دیگر اینکه امام را هیچ وقت فراموش نکنند و او را دعا کنند که برای اسلام زنده بماند و حتی در کنار حضرت مهدی (عج) هم زنده نگه بدارد و همین طور یاران را برای یاری دین نگه بدارد، و آخر فقط حلالیت از همه میطلبم و از پدر و مادرم و خواهرم حلالیت میطلبم که به آنها خیلی سختی دادم. خواهرم باید توجه داشته باشد که حجابش را فراموش نکند که مانند فاطمه زهرا(س) باشد و ادامه دهند آنها و پدر و مادرم باید خیلی دعا کنند که امام زنده بماند و دیگر اینکه مرا ببخشند چون خیلی زحمت کشیدهاند برای بزرگ کردن من و
هرگاه اسلحه من از دستم افتاد باید برادرم آن را از دستم بگیرد و ادامه دهنده راهم و راه شهدا باشد.