پاسدار و دانش آموز شهید احمد سامع فرزند حاج عزیز الله در سال ۱۳۴۹ در شهرضا در خانوادهای متدین و مذهبی و متعهد به دنیا آمد. شهید احمد سامع دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت و در حالیکه عضو بسیج مدارس بود به پایان رساند و در کلاس دوم دبیرستان مشغول تحصیل بود. شهید سامع نوجوانی فعال و با روحیه بود عمر او کوتاه ولی ماجراهای زندگی او زیاد بود. احمد هنوز گلی نشکفته بود که انقلاب این گل را شکفته کرد، با اینکه اوائل انقلاب کودکی بیش نبود به همراه پدر خود در تظاهرات و راهپیماییها شرکت میکرد و پس از انقلاب به بسیج پیوست و عضو فعال بسیج مدارس بود. در دبیرستان از اعضای فعال انجمن اسلامی دانش آموازان بود. به همراه پدرش که یکی از افراد ستاد نماز جمعه بود در نماز جمعع شرکت میکرد و عقیده داشت که نماز جمعه بگفتهی امام یکی از هدایای جمهوری اسلامی است و به نماز جمعه علاقه زیادی داشت.
در سن هشت سالگی به اتفاق پدرش به زیارت کربلای حسینی نائل آمد و در نجف اشرف به خدمت امام خمینی رسید و دست امام را بوسید و تا آنجا بود هر روز با ذوق و شوق دست رهبر خود را میبوسید و بالاخره به عهد و میثاق که با امام بسته بود عمل کرد و هنوز سن او به پانزده نرسیده بود که ذوق و شوق دیدار خدا در او غوغا کرده بود و با دست بردن در شناسنامه خود سنش را زیاد کرد تا بتواند به جبهه برود و بالاخره در منطقه عملیاتی والفجر هشت در تاریخ ۱۳۶۵/۳/۱۲ به آرزوی دیرین خود که شهادت بود رسید.
جنازه مبارکش را در شهرضا حمل و پس از تشییع در
گلستان شهدای شهرضا به خاک سپردند.
وصیت نامه
بسم رب الشهدا والصدیقین
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان نهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون و عدا ” علیه حقا ” فی التواریه و الانجیل والقرآن.
همانا خدا خرید از مومنان جانها و مالهایشان را که برای ایشان است بهشت، جنگ کنند در راه خدا پس بکشند و کشته شوند، وعده ایست بر او حق در تورات و انجیل و قرآن.
(سوره توبه آیه 111-110)
حمد و ستایش خدائی را سزاست که ما را آفرید و همهی وسائل آسایش را جهت ما مهیا فرمود و به خاطر این که انسان به کمال خود برسد پیامبرانی فرستاد تا با برنامههای آسمانی خود بشر را راهنما باشد، درود و صلوات و تحیات به ارواح پاک آنها که در این راه انواع آزار و اذیت را تحمل کردند و وظیفه الهی خود را به طور کامل ایفا کردند خصوصا ” خاتم الانبیا ” که نقل شده فرمود :هیچ پیامبری را مثل و مانند من آزار نکردند و نیز درود و صلوات بر جانشینان بر حق آن بزرگوارعلی مرتضی و یازده فرزند پاک و معصوم او به ویژه خاتم الاوصیاء امام زمان (عج) و نایب بر حقش مرجع تقلید شیعیان آگاه امام خمینی و فقیه عالیقدر، امید امت و امام، حضرت آیت الله العظمی منتظری و با سلام بر رزمندگان اسلام شیران روز و زاهدان شب و به امید شفای عاجل معلولین و مجروحین.
چون هر کس باید در آخر عمر خود وصیت کند حقیر هم چند کلمهای با شما سخن میگویم :از آنجایی که امام امت با یک فرمان بزرگ تاریخی مردم را به سوی جبهههای جنگ فراخواندند من در خود احساس کردم که جبهه و اسلام نیازمند است و باید به جبهه بروم و این را دریافتم که اگر در این زمان به ندای امام لبیک نگویم مسلمان حقیقی نیستم و اگر ادعای مسلمانی هم بکنم ادعائی پوچ و ظاهری است، آری با فرمایشات امام و فقیه عالیقدر دیگر از خود بیخود شدم و هر لحظه میخواستم به سوی جبهههای جنگ بشتابم و آخر هم به آرزویم رسیدم و به جبهه آمدم، آری در زمانی که هنوز سنم به حد قانونی نرسیده بود با خود میگفتم این جبهه کجاست و شهادت چیست؟ حال که به جبهه آمدهام میفهم که جبهه دانشگاه انسان سازی است و شهادت فوزی عظیم.
اینجا دانشگاه تزکیه و خودسازی است و شهادت یعنی در کنار پیامبر و اوصیاء بودن. ای ملت این حقیر به شما چند سفارشی دارم هر چند که قابلیت آن را ندارم که با شما ملت شهید پرور سخن بگویم اما برحسب وظیفه میگویم که امام را در هیچ حال فراموش نکنید و او را تنها مگذارید زیرا که او نائب به حق امام زمان است و جز سعادت و رستگاری و صداقت چیز دیگر در هدفش نیست از سخنان فقیه عالیقدر اطاعت کنید زیرا که او در خط رهبر و قائم مقام امام است، ای امت شهید پرور حال که جبهههای جنگ نیاز به نیرو دارد به جبههها بشتابید و اسلام را یاری کنید که اگر عذری نداشته باشید به قول امام حسین (ع) از مردمان بد عاقبت هستید. آری امام حسین فرمود :ای کانونهای شر و فساد و بدنامی ای مردم بد عاقبت و بدبخت گوشهای خود را باز کنید که برای شما برای آخرین بار سخن می.گویم هیهات، هیهات میبینم روزی را که شما از هر ذلیلی ذلیلتر و از هر درماندهای بیچارهتر خواهید بود. آری خوشا به حال آنان که به ندای امام لبیک گفتند و وای بر آنان که بدون عذر به جبهه نیامدند که این مردم همان مردمان بدبخت هستند، ما در دامان کرامت و آقائی پرورش یافتهایم و سیادت و سروری در روح و جان ما موج میزند و عزت و شرف به ما حکم میکند که برای مرگ آغوش باز کنیم
در جائی که امام حسین (ع) میفرماید :چقدر مشتاقم که هر چه زودتر به این جوانان شهید بیپوندم. ما چه بگوئیم ؟ آیا ما بالاتر از امام حسین هستیم؟
دیگر سفارش من تاکید بر به پاداری نماز شب است. امام علی (ع) میفرماید :نماز شب بدن را سالم و موجب خشنودی خدا و چنگ زدن به اخلاق پیامبران و خود را مورد جهت قرار دادن است.
خدایا تو را شکر میکنم که امامی و پیشوائی به ما دادی که میدانیم که پنجاه سال است که نماز شب او ترک نشده است، امام در بیماری، در ضعف، در تبعید، حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب میخواند.
ای مردم نماز جمعه را فراموش نکنید که امام فرمود :خیال نکنید که نماز جمعه یک نماز عادی است و یکی از برکات این نهضت اقامه همین نماز جمعه است. مردم دعا را فراموش نکنید که دعا مغز بندگی خداست «الدعاء مخ العباده» خدایا های و هوی بهشت را میبینم چه غوغائی، حسین به پیشواز یارانش آمده، چه صحنههائی فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، همدستان عیسی، همکیشان محمد (ص)، هم سنگران علی (ع)، همفکران حسین (ع)، همگامان خمینی از سنگر کربلا آمده ند چه شکوهی. آری من با امام خمینی میثاق بسته بودم و به او وفا دارم که به اسلام وفادار است آری به قول شهید دستغیب پیروزی رزمندگان نوعی اعجاز است و این اعجاز بخاطر دلهای آنهاست که از طمع خالی شده و آزاد گشته است، اگر دل فتح شد.فتح الفتوح است و این فتوحات جبهه.های جنگ مال فتح الفتوح است.
چند جملهای هم با دانشآموزان میخواهم سخت بگویم:
ای دانش آموزان در صورت امکان به جبهههای جنگ بشتابید و یا در سنگر مدرسه به تحصیل بپردازید و با خواندن درس مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب بزنید و در انجمن های اسلامی به فعالیت بپردازید.
اما در آخر چند کلمه سخن با خانوادهام:
بیا ای مهربان مادر
بیا ای قهرمان پرور
درصحرای خوزستان
گل سوخته شده پرپر
سلام ای پدر عزیز و گرامی، سلام بر تو باد از تو خیلی متشکرم که با رهنمودهایت و با سفارشات تو آگاه شدم از سخنان و رهنمودهای بسیار درستت که همه آنها در جهت هدایت من بود سپاسگزارم. از تو میخواهم که مرا ببخشی و از زحمات فراوانی که برای من کشیدی بسیار متشکرم. امیدوارم که اجر شما را در آخرت خداوند بدهد و در طول این 16 سال ازشما تشکر میکنم.
اما تو ای مادر عزیز و گرامی از زحمات بسیار فراوان تو متشکرم، نمیدانم چگونه از زحمات تو قدردانی و تشکر نمایم، آخر چه بگویم و بنویسم از دوران کودکی بگویم که شبها در سر رختخواب من بیدار بودی تا من بخوابم فقط تشکر میکنم پس چون نمی دانم و قادر نیستم که از زحماتت تشکر کنم. و اما ای خواهر از تو میخواهم که به مادر صبر و دلداری دهی و او را کمک کنی زیرا من هدف خود را رفتم و برای تو آرزوی موفقیت می نم.
مرتضی را طوری تربیت کنید که ادامه دهنده راه شهدا باشد و در خط روحانیت مبارز باشید، از شما میخواهم که هنگامی که خبر شهادت من به شما رسید اطراف خانه را چراغانی کنید چون من خوشحال هستم و میخواهم شما هم خوشحال باشید.
و اگر گریه هم کردید برای اباعبدالله الحسین (ع) گریه کنید برایم هر چه میتوانید نماز و دعا بخوانید.
خدایا عبدالله را که با سوگند به ثارالله در فکر روح الله برای شکست عدوالله و استقرار حزب الله زمینه ساز حکومت جهانی بقیه الله است را حمایت کن.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا
رزمندگان اسلام در جنگ حق و باطل پیروزیشان بگردان
زیارت کربلا نصیبشان بگردان