در سال ١٣٤٥ در بیست و یکم آذر در روستای عمر آباد در کیلومتر ۵ شهرضا بدنیا آمد بعد از طی دوران طفولیت و دوران ابتدایی در همان روستا در سال ۱۳۵۵ راهی شهرستان آبادان شده و در آنجا مشغول ادامه ی تحصیل شده و نیز با وجود سن کم به پدر در کارش کمک میکرد . از ویژگیهای او در همان دوران نوجوانی کمک به مردم و افراد بوده با شروع تظاهرات و راهپیمایی مردم برای سرنگونی شاه او نـیـز هـمـگـام بـا جـوانـان آبادان در تظاهرات شرکت مینمود و حتی چندین بار با درگیری با نیروی انتظامی موجبات ناراحتی را فراهم نمود. پس از پیروزی این انقلاب به دست مردم و با رهبری امام خمینی این شهید از آن دسته افرادی بود که با دادن شیرینی این پیروزی را جشن گرفت.
شهریور سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحمیلی و به روستای عمر آباد برگشت سال آخر دوره متوسطه را در مدرسه راهنمایی ابن سینا گذراند. او از همان اول جزء بسيج محل( سيد شهدا) وبسيج مدرسه بود.
از ویژگیهای این شهید میتوان علاقه زیاد او به ورزش دانست سال ۱۳۶۰ زمانی بود که او مدرسه رها کرد و تقاضای رفتن به جبهه را نمود که با وجود کمی سن و مشکلات عدیده که بر سر راهش بود بالاخره پدر خود اراضی نمود و با دریافت رضایتنامه دوره آموزشی خود را در پادگان محمد منتظری و در زیر نظر شهید ابراهیم مدنی در شهرضا به اتمام رسانید به علت این که او در وجودش حس کمک به دیگران از جمله به اقوام بود مهرش در دل اقوام جای گرفته بود و همگی با رفتن او به جبهه مخالفت می کردند که او در جواب همگی می گفت آیا شما مسلمان نیستید همگی میگفتند بله او نیز میگفت همانطور که نماز خواندن بـر شـما واجـب است رفتن به جبهه و دفاع از سرزمین و میهن نیز بر من واجب است. او برخورد واجب می دانست
که حتمابه جبهه برود وجزء سربازان آقا امام زمان(عج) باشد. در اولین مرتبه که به جبهه رفت در پادگان دو کوهه ان یمشک شروع به انجام کارهایی نظیر برق کشی و کارهای متفرقه نمود ولی این امر او را راضی نمی کرد به همین خاطر با شروع حمله محرم در سال ١٣٦١ با گرفتن اسلحه در دست شروع به جنگیدن نمود وی در عملیات محرم ۱و ۲ شرکت نمود و بعد از هر کدام نیز نامه ای به خانواده فرستاد و در حمله محرم ۳ بـود کـه او به آنچه که می خواست رسید در تاریخ ۱۳٦۱/۸/۱۰ به درجه رفیع شهادت نایل شد . به خاطر وجود مشکلاتی در صحنه های جبهه چسد این شهید در مدت ١٤ سال مفقود الاثر بود و بدست خانواده اش نرسید تا انیکه در بهمن سال ۱۳۷۵ بود – که جسدش پیدا شد و برای خانواده ارسال و بعد از تشییع جنازه در روستای عمرآباد به خاک سپرده شد. راهش پر تداوم باد
وصیت نامه
وصیت نامه شهید
و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احیاء عند ربهم يرزقون
و مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدایشان
روزی میخورند.
سلام بر امام عزیزم سلام بر امت شهید پرور ، سلام بر تمام رزمندگان اسلام ، سلام بر پدر و مادر ای پروردگار من با دلخواه خودم به جبهه آمده ام برای جهانی کردن حکومت و نجات محرومین و از بین بردن کافرین بر پا خاسته ام رفتن من به جبهه این است -۱ بخاطر پیاده کردن حکومت اسلام در سرتاسر جهان ۲- پشتیبانی از
رهبر انقلاب امام خمینی و بیرون راندن کف راز سرزمین اسلام و نجات محرومین عراق آزاد کردن کربلا ای امت مسلمان وصیت من این است از روحانیت جدا نشوید و در همه جا همه پیرو . خط اسلام باشید خیلی خیلی مواظب باشید که خدا نکرده منافقین در امور دولت نفوذ نکند دست آنها را قطع کنید و ای مردم این منافقین کسانی هستند که در زمان حضرت محمد (ص) در جنگ احد با سیصد تن برگ گشتند تا به حضرت محمد ضربه بزند و کور خوانده بودند و حالا هم منافقین میخواهند در دو چهره به امام و امت محمد (ص) ضربه بزنند و آنها نمیدانند که مسلمانان بیدار شده اند و آنها را سرکوب میکنند بیایید با وحدت خود تمام منافقین را از بین ببرید و اسلام را در تمام دنیا صادر کنید و پرچم لا اله الا الله را استوار کنید و شعار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار یادتان نرود و همیشه در سر نماز دعا کنید که هر چه زودتر امام زمان ظهور کنند .